تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

عده‌ای به اشتباه فریاد مرگ بر سینما سر می‌دهند؛ علت بی‌رونقی سینما را سیطره‌ی غربزدگانی دگم و خشک مغز می‌دانیم که آنچه در درون خانواده‌شان روی می‌دهد عمومی می‌سازند؛ بزرگترین لطف به آثار اعصاب خردکن از پرده پایین کشیدنشان است؛ حوزه هنری سازمان تبلیغات و فارابی به عنوان حامیان مالی، معاونت سینمایی وزارت ارشاد و سازمان سینمایی به عنوان مسئولین ناظر و جریان روشنفکری به عنوان بدنه فیلمساز اضلاع مثلثی‌اند که وضعیت سینما را اسفناک کرده‌اند

امضامحفوظ

.......................................................

پ .ن: متن بیانیه در ادامه مطلب


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۱ ، ۱۸:۱۶
امضا محفوظ

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بـــــــی سر

چون شیشه عطری که درش گم شده باشد


این روز ها ورد است بر زبانم این تشبیه فوق العاده

اتفاقی در دلم افتاده است

امضامحفوظ

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۱ ، ۱۵:۲۹
امضا محفوظ


امضامحفوظ


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۱ ، ۱۹:۵۲
امضا محفوظ
خوبی اینجا این است که هر از چند گاهی می آیی و دل تنگت را غیر تنگ مینمایی و میروی پی کارت ! بعد ها که دلت برای خودت تنگ شد بر میگردی و احادیث نفست را می خوانی و انگشت حسرت به دندان میخایی که ای داد چقدر با مشغولیت به خود از خودت و خدایت دور بوده ای و هستی و احتمالا خواهی بود؛ احتمالا توبه ای و استغفراللهی و باز روز از نو روزی از نو

ادم است دیگر دلش برای خودش تنگ میشود، شاید این اقتضای مقام خلیفه اللهی اش باشد، شاید! ما که نمی دانیم و خداست که میداند؛ القلب حرم الله.

وقتی در گیر و داد زمینی و خبری از آسمان در نفسهایت نیست حتما باید نفست بگیرد؛ نفست که بگیرد، دست را به زانو میگذاری وبرای لحظاتی هم که شده سرت را پایین میگیری و چشمها را میبندی و در بحر مکاشفت فرو میروی، حسابهای دودوتا چهار تای زندگی را از نو بررسی میکنی و غلطهای املای نوشته ات را مرور میکنی و این همه باعث می شود تا نفس باز گردد وادامه مسیر

ادامه مسیر و امید

ادامه مسیر و عزم 

ادامه مسیر و ارداده

ادامه مسیر و رفتن

ادامه مسیر و خدا

ادامه مسیر

امضامحفوظ

........................................

پ.ن: یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی    عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۰۷:۴۶
امضا محفوظ
در این عصر یخبندان تنهایی، دلی را ارج می نهند که با هله های زخرفی زمینی شیشه نازک تنهایی خیالش را به سنگ نخوت نکوبد.

دلی شایسته جمعیت است که بر هر جمعیتی مروارید های غلتان امیدش را نمایان ننموده باشد؛ یقین سرنوشت محتوم بشری این است که تنها با تنها ترین تنها، تنهاییش را ملغی کند و لتسکونوا الیها که تنها، تنهایی تن ها را منتهی می سازد شاید تنقلات کودکانه ای باشد تا برای شروع مسیر.

هر چند نبرد هایی شوق انگیزند که شروعشان پایان باشد.

امضامحفوظ

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۲۱
امضا محفوظ
هر چند امین بسته دنیا نیم اما ، دلبسته  . . .

اگه توفیق بشه دوباره مینویسیم

دعا بفرمایید

امضامحفوظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۱ ، ۱۴:۱۹
امضا محفوظ
دقیقا مشکل از اونجا شروع میشه که فکر میکنی خیلیت خیلیه! 

خیال میکنی با یه نوت، یه پست وبلاک ، یه مقاله ، یه فیلم حتی شدی ته تاثیر گذار!!

نه عزیزم از این خبرا نیست، میخوای باورت شه  چار روز ول کن این مسخره بازیا رو تا ببینی هیچ اتفاقی نمی افته!!

امتحان کن


امضامحفوظ


...................................

پ.ن: هیچ کاری با تقوا اندک نیست (حضرت مولا)

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۱ ، ۱۳:۳۶
امضا محفوظ

امشب تمام جـــــان و تنم درد می کنـــــــد      اصلا زبـــــــان حرفــــــــــــ  زدنم  درد می کنــــد
این دل اگر شبانه بمیـــرد عجیـــــب نیست       شبــــها همیشه  غمــــــکده ام درد می کنــــد
گر دلبــــــــــــری زکار خط خوشش نبود پس      چون من ننالم از این جان که همی درد می کند
گر پرسی از همان همه هجری که زهر شد      این را بدان که عشق من اکنون درد می کنـــــد
{یک نیمه شب از عاخرین روزهای مرداد 91}

امضامحفوظ
......................................
پ.ن: دعو شاعری نداریم ولی این زا نمی شد عیان نکرد! فقط  دعا بفرمایید که بسی محتاجم.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۴۵
امضا محفوظ
خداییش جمهوری اسلامی هیچ چی نداشت همین که رسانه ملی شب قدر احیا پخش میکنه خودش یه دنیاست

حتی تر همین که روزی ۳ وعده اذان داریم!

افلا تتفکرون؟


امضامحفوظ

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۱ ، ۱۵:۰۵
امضا محفوظ
بچه که بودم خیال می کردم بزرگ شدم زشتی ها را فراموش می کنم

هر چه بزرگتر می شوم میبینم زیبایی ها کمتر یادم می ماند


امضامحفوظ

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۱ ، ۱۳:۲۱
امضا محفوظ