تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

همزمان با گسترش  محبوبیت سریال های کره ای در قاره آسیا، تاثیر شگرف این پدیده از چین و ژاپن و آسیای جنوب شرقی به هند، خاورمیانه، آسیای مرکزی، ایران، ترکیه و روسیه نیز کشیده شد. موج کره ای به سرعت مرزهای آسیایی را در نوردیده و حضوری قابل توجه در آمریکای شمالی، مرکزی و جنوبی و به ویژه در مکزیک و آرژانتین پیدا کرد و با رشد چشمگیری با استقبال آمریکایی ها هم روبه رو شد. این موج با شتاب قابل توجهی به اروپای شرقی و کشورهای اسکاندیناوی و به خصوص کشورهای مجارستان و نروژ هم رسیده است.

موفقیت سریال های کره ای را به پارامترهای مختلفی نسبت داده اند. روایت قوی و هنر مندانه، تمر کز بر خواست های فطری انسان چون حماسه و عشق، ارایه شیوه های نو و جذاب بازیگری و بازیگردانی، سادگی و بی تکلفی  فضای فیلم و در نهایت زنده کردن شعار ما می توانیم و به طبع آن  ایجاد حس عزت و قدرت در مخاطب را میتوان تنها به عنوان بخشی از عوامل موفقیت محصولات کره ای معرفی کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۰۲
امضا محفوظ

از ویژگی‌های بارز سینما به شکل خاص و هنر به طور عام این است که در آن نمی‌توان دروغ گفت. سینما آینه‌ هرآنچه در درون فیلمساز می‌گذرد است. از همین رو است که آثار بسیاری از هنرمندان جهان بر پشتوانه زندگی کودکی‌شان استوار است و برخی از آنان، قسمت کودک وجودشان، بسیار شفاف است و زنده. برخی نیز کودک وجودشان درگذشته یا به جای لحظه‌های زیبای کودکی، کابوس‌های هولناک نشسته.


کیارستمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۹:۰۵
امضا محفوظ


فرشته با هم می آیند یک فیلم کوچک صمیمی است که از ضعف فیلنامه در رنجی بزرگ است. نمایشی از یک زندگی ساده و بی تکلف که زبان روایت این عاشقانه لکنت شدیدی دارد. برای بررسی این فیلم در ابتدا باید به نکته ای توجه نمود که بسیار پر اهمیت می نماید و آن هم اینکه  تهیه کننده این فیلم منوچهر محمدی است. تهیه کننده ای که بر خلاف قاعده و مد سینمای ایران برای خود سبک و سیاق فیلم سازی دارد به گونه ای که اگر در پایان فیلمهایش نام تهیه کننده ذکر نشود باز هم میتوان حدس زد که فیلم ربطی با وی دارد. فردی که بر خلاف عادت سینمایی های ایران دغدغه دارد و برای دلمشغولی هایش فیلم می سازد. فیلمهایی از یک جنس : زیر نور ماه، مارمولک، طلا و مس، بوسیدن روی ماه، حوض نقاشی و اینک فرشته ها باهم می آیند.

742-8.jpg

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۴
امضا محفوظ

چندی پیش در مطلبی تحت عنوان اکبر شاه  مقایسه ای بین دو نفر انجام شد و گفتیم عاقبت هر دو تفاله شدن توسط بی ادبان غربی است!


جدیدا اتفاقاتی افتاد که یاد افکار اون موقعم افتادم



فیلم واقعه دردناک برای نظام اسلامی

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۱۳:۲۶
امضا محفوظ

طفلک چوپان دروغگو 

گمانم بیش از حد در میان اساتید به نام رسانه و ارتباطات لولیده بود. خیال میگرد حرفهای پاول جوزف گوبلز راست است. نمیدانست که خیلی وقت است دیگر دروغ بزرگ شیوه ی مناسبی برای استحمار توده نیست. اما از بس نوای گوبلز برایش آشنا بود دیگر باورش شده بود. یادم می آید که آن هنگام که قصد داشت به عنوان خادم وارد رقابت های تصدی پست چوپانی شود گفته بود که در صد روز همه قوچهای اضافی را با استفاده از دانش زیست شناسی سلولی و مولکولی به میش های چند قلو زا بدل می کنم. برای گله یکی دو قوچ کافی است!

آن زمانها با خودم میگفتم این چوپان مصلح عجب آشناهای خفنی دارد که این کلک های انتخاباتی را یادش میدهند. همینجوری ها شد که چوپان دروغگو با استراژی آشنای گوبلزی اش چوپان بزرگترین گله ی ده شد. چوپان داستان ما فکر میکرد که همین که آشنای گوبلزی دارد می تواند با گله برود صحرا و روزی یک بره سر ببرد و عشق و حال و کباب بازی! اما دل غافل . . .

چوپان داستان ما دید که تنهای تنهای تنهاست و کار سخت است برادر!

شروع کرد به سبک آشنای گوبلزی اش گزارشاتی از گرگ را خدمت اهالی ارسال نمود. اوایلش اهالی حرفای چوپان را وقع می نهیدند اما زمان کار خود را نمود و چوپان آشنای گوبلز اکنون دیگر چوپان نیست و رییس مرکز تحقیقات استراتژیک بزغاله گشته تا راجع به تبدیل بز به پلنگ تحقیقات نماید.

یه بار جستی ٬ دوبار جستی ٬‌سه بار جستی آخرش دیگه مردم میفهمند که خالی می بندی ملخک. برو کار میکن مگو چیست کار



گوبلز


.....................................

پ.ن: اقای گوبلز سرهنگی بودند در لباس حقوقدان یا حقوق دانی در لباس سرهنگ٬ چه میدانم!؟

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۴
امضا محفوظ

ماه ساقی به حرمخانه خون آمده بود / آتشی بود که از خیمه برون آمده بود

مشک های تهی خسته نگاهش کردند / کودکان حرم آهسته نگاهش کردند

بر لبش تشنگی شرجی صد جام و سبوست / آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست 


سقا

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۸
امضا محفوظ

یک پاپیون درشت قرمز روی کفش مشکی اش جلوه گری می کرد. پاشنه های کوتاه کفش را یک نوار باریک همرنگ پاپیون در آغوش گرفته بود. کفشها چندان نو به نظر نمی رسید ٬ اما خیلی تمیز بودند. جورابی به پا نداشت. سفیدی پوست پایش در همسایگی سیاهی پاچه شلوار خیلی به چشم می آمد. همه اش سعی می کرد روی پا را اندکی پنهان کند که چنین رخ ننمایند اما کفشها بی حیاتر از آن بودند که مجال چنین فعلی را به دخترک بدهند. مادرش می گفت:«تو جوانی٬ اشکالی ندارد که! همین که موهایت را بپوشانی کافی است٬ جوان باید جوانی کند.» اما دخترک دلش آرام نمی شد.

کیف قهوه ای اش را روی پا گذاشته و مشغول جزوه نویسی بود. چقدر این کار را دوست داشت! آخر می دانست که این جزوه آخر ترم حتما به دست مهرداد می رسد. جزوه هایش معروف بود اصلا٬ نزدیک ایام فرجه که می شد یک نسخه از آن را حتما در انتشارات دانشکده پیدا می کردی. این جزوه آخر ترم حتما به دست مهرداد می رسد! برای همین تا آنجا که می شد تمیز و خوش خط می نوشت. 

مهرداد هیچ وقت با او صحیت نکرده بود٬ فقط یک بار در ترم اول از او بابت ماجرای کلاس دکتر علمی عذر خواهی کرد. همان موقع بود که متوجه برق خاصی شد که در چشمان مهرداد خودنمایی می کرد. اما می دانست که مهرداد آنقدر ماخوذ به حیاست که رویش را ندارد مستقیما وارد عمل شود. هر وقت هم که دخترک خودش را به قسمی سر راه مهرداد قرار می داد با سر پایین مهرداد رو به رو می شد. همه زندگی دخترک شده بود مهرداد.

حالش از استاد به هم میخورد. مردک زشت خشک مغز جلف با آن شوخی های مسخره اش. سه ترم متوالی میشد که با او کلاس میگرفت. هر سه بار هم یک مبحث ارایه می کرد آن هم در سه درس متفاوت! اول و آخر صحبتش فحش به نظام و مسولین بود. اما دلش خوش بود. مهرداد همه اش سر به سر استاد میگذاشت. دخترک میدانست مهرداد برای به دست آوردن دل او همه اش در کلاس مزه میپراند. پسری جوان است دیگر٬ بلد نیست چگونه حرفش را بزند٬ مانده بود چگونه به مهرداد برساند که من همه جوره پایه ات هستم . . .

......................................................................................

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۹:۵۷
امضا محفوظ

موتو قبل ان تموتو

یعنى منتظر منشین که مرگت در رسد؛

مرگ را دریاب

پیر شو پیش از آنکه پیر شوى و پیرى بى‌رنگى است.

هفته ی دفاع مقدس گرامی باد. همیشه وقتی فیلم افق ملاقلی پور را میدیدم در آن لحظه ی آخر که مجتبی در آغوش نصرت به شهادت میرسد احوالم دگرگون می شود. یاد احمد٬ یاد مجتبی !

چقدر سخت بوده است دفاع. امروز که معین را به اسلام و انقلاب هدیه کردیم حال نصرت ها را درک میکنم



پ.ن: قطعه به یاد ماندنی افق در ادامه مطلب

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۲ ، ۱۴:۱۲
امضا محفوظ

متاسفانه موسیقی هم مانند همه ی پدید های وارداتی از غرب بصورت معوج و کجکی وارد کشور شده. موسیقی هایی چون رپ و راک و متال و ... دنباله های جریانهای اجتماعی هستند که متناسب با انها ایجاد شده اند و کارویژه هایی متناسب با جریان اجتماعی خود دارند.

مثلا موسیقی راک را میتوان امتداد آن رواج عیش طلبی و تغافل جویی سالهای میانی قرن بیستم دانست. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن می‌آید.  یا پدیده ای مثل متال هم ناشی از روح خسته و بیمار بشر  است که از همه دنیا و مظاهر درد آور قرن بیستم بیزار است و سر یه عصیانگری گذاشته است. 

رپ هم میراث دار نوعی جریان اجتماعی است با این تفاوت که رپ مثل دو نمونه ذکر شده برآمده از طبقه مرفه و غرق در امکانات نیست که به اصطلاح خوشی به زیر دلش زده باشد. رپ که در دهه ۱۹۶۰ توسط سیاهپوستان آمریکایی در برانکس (واقع در نیویورک) به وجود آمد نوعی سلاح مبارزه جوانان سیاه با تبعیض‌های نژادی رایج در آن زمان بود و به همین دلیل بود که به خاطر بیان مشکلات زندگی در گِتوها (جایی برای زندگی مردمی که جزو اقلیت یک شهر به حساب می‌آیند) به موسیقی گتو نیز شهرت دارد. به عبارت دیگر رپ برآمده از بتن طبقه محروم اجتماع و حرکتی عدالت طلبانه و با آرمانهای متناسب با فطرت انسانی است.

اما ورود رپ به ایران به شکلی ممزوج با راک و متال و دیگر شقوق موسیقی غربی بوده است لذا قاطبه موضوعات مطرح شده در آن روج عیش طلبی و تغافل جویی بوده است که البته با شدت گرفتن جریانهای پوچ گرا و لا ابالی که اصطلاحا به شیطان پرست ایشان را میشناسیم به سمت عقده گشایی های جنسی و اهانت به ارزشهای اسلامی و انسانی روان شد.

غافل ازاینکه چنین چیزی رپ نام ندارد و شقی از بلاهت و طغیانگری پست مدرن است.

اخیرا تلاشهایی برای رسیدن به رپ فارسی صورت گرفته که شاخصه اصلی رپ یعنی اعتراض یه پدیده های ضد فطری است. البته لحن و ضرب آهنگ هم که شکل قضیه است در این قبیل اثار تقریبا رو به کمال است. رپ مثل شعر فارسی نیست که حتما دارای وزن و قافیه مشخص باشد بلکه هم آهنگ بودن سماعی کلمات کفایت میکند.

اثری که در ادامه مطلب ارایه شده می تواند یکی از نمونه های رپ فارسی باشد.

پ.ن: محتوای اثر ارایه شده حتما مورد تایید نمی باشد٬ صرفا یک اثر رپ معرفی شده است


۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۰۷
امضا محفوظ

دل است دیگر تنگ میشود.

اصلا میدانی دلتنگی یعنی چه؟ یعنی قلبت آنقدر در فشار باشد که همه مجراها و دریچه هایش کیپ کیپ شود٬ آنوقت است که خون به مغزت نمی رسد و ناخودآگاه شروع میکنی به سوت زدن. وقتی سوت میزنی همه خیال میکنند که بی خیالی غافل از اینکه آدم بی خیال اصلا سوت نمیزند، سوت را کسی می زند که همه اش خیال می کند. کسی که پر از خیال است.

خیلی از خیالها درد دارد
پس سوت میزند تا خیال کند که یادش رفته خیالی دارد و ادای آدمهای بیخیال را در می آورد.
خیالِ دلِ تنگ٬ خواب را از زندگی حذف میکند و آدم بیخواب هم از نعمت خواب دیدن محروم است٬ این میشود که اندک امیدی هم که به دیدار در خواب بود نا امید میشود و این اول گرفتاری است.

آن یار که عهد دوستاری بشکست

می‌رفت و منش گرفته دامان در دست

می‌گفت دگرباره به خوابم بینی

پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست


این عکس پرویز پرستویی عجیب به حال این روزها نزدیک است. این تصویر بهانه ای برای گوش کردن دکلمه ی زیبای تنهایی با صدای ایشون

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۳
امضا محفوظ