تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتنه» ثبت شده است

طفلک چوپان دروغگو 

گمانم بیش از حد در میان اساتید به نام رسانه و ارتباطات لولیده بود. خیال میگرد حرفهای پاول جوزف گوبلز راست است. نمیدانست که خیلی وقت است دیگر دروغ بزرگ شیوه ی مناسبی برای استحمار توده نیست. اما از بس نوای گوبلز برایش آشنا بود دیگر باورش شده بود. یادم می آید که آن هنگام که قصد داشت به عنوان خادم وارد رقابت های تصدی پست چوپانی شود گفته بود که در صد روز همه قوچهای اضافی را با استفاده از دانش زیست شناسی سلولی و مولکولی به میش های چند قلو زا بدل می کنم. برای گله یکی دو قوچ کافی است!

آن زمانها با خودم میگفتم این چوپان مصلح عجب آشناهای خفنی دارد که این کلک های انتخاباتی را یادش میدهند. همینجوری ها شد که چوپان دروغگو با استراژی آشنای گوبلزی اش چوپان بزرگترین گله ی ده شد. چوپان داستان ما فکر میکرد که همین که آشنای گوبلزی دارد می تواند با گله برود صحرا و روزی یک بره سر ببرد و عشق و حال و کباب بازی! اما دل غافل . . .

چوپان داستان ما دید که تنهای تنهای تنهاست و کار سخت است برادر!

شروع کرد به سبک آشنای گوبلزی اش گزارشاتی از گرگ را خدمت اهالی ارسال نمود. اوایلش اهالی حرفای چوپان را وقع می نهیدند اما زمان کار خود را نمود و چوپان آشنای گوبلز اکنون دیگر چوپان نیست و رییس مرکز تحقیقات استراتژیک بزغاله گشته تا راجع به تبدیل بز به پلنگ تحقیقات نماید.

یه بار جستی ٬ دوبار جستی ٬‌سه بار جستی آخرش دیگه مردم میفهمند که خالی می بندی ملخک. برو کار میکن مگو چیست کار



گوبلز


.....................................

پ.ن: اقای گوبلز سرهنگی بودند در لباس حقوقدان یا حقوق دانی در لباس سرهنگ٬ چه میدانم!؟

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۴
امضا محفوظ

با شروع زمزمه های انتخاباتی در سال گذشته جریان پایداری از ابتدا سه گزینه جلیلی، لنکرانی و فتاح را به عنوان کاندیداهای اصلی خود معرفی کرد و در نهایت بعد از جلسه این سه نفر در نوروز و عدم تمایل جلیلی برای حضور در انتخابات و همچنین نپذیرفتن فتاح، لنکرانی کاندیدای منتخب پایداری شد.

آیت الله مصباح یزدی نیز لنکرانی را گزینه اصلح دانست و در مورد ایشان گفت:« من در پیشگاه الهی شهادت می دهم که در بین کسانی که کاندیدا شده اند برای انتخابات ریاست جمهوری اصلح از همه جناب آقای دکتر باقری لنکرانی است و امیدوارم این شهادت برگه زرینی در نامه 80 ساله عمر من باشد»

با توجه به حمایت این چنینی، حجت بر لنکرانی تمام شده بود و وی در انتخابات ثبت نام کرد. لنکرانی در کنار جوان بودن و تجربه کافی چند ویژگی خوب برای انتخابات ریاست جمهوری داشت اما با آمدن جلیلی به عرصه انتخابات لنکرانی این را بر خود فرض دید که از صحنه خارج شود و پس از جلسه چند ساعته با جلیلی در بیانیه ای اعلام کرد:« همه ما موظفیم هم‌صدا و همگام در برابر فتنه‌آفرینی فتنه‌گران و انحراف منحرفان قیام کنیم و نگذاریم این انقلاب برخلاف وصیت امام رضوان‌الله تعالی علیه به دست نااهلان و نامردمان بیفتد. قبلا هم گفته بودم حضور من در این انتخابات گفتمانی است و رقابت درون گفتمان انقلاب اسلامی را ناصواب می‌دانم. بر همین اساس ضمن تشکر از همه عزیزانی که در سراسر کشور نسبت به این جانب ابراز محبت و بزرگواری نموده‌اند به خصوص دانشگاهیان ، نخبگان ، خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران ، علمای اعلام و به ویژه حضرت علامه آیت‌الله مصباح یزدی دامت برکاته ، با توجه به حضور قطعی برادر انقلابی و مومن جناب آقای دکتر جلیلی ، با کسب نظر مشورتی از جبهه پایداری انقلاب اسلامی ، برای دفاع از گفتمان امید ، عدالت و استقامت ، اینجانب با انصراف از داوطلبی در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری ، حمایت خود را از جناب آقای دکتر جلیلی اعلام می‌دارم.»

آیت الله مصباح بعد از کنار کشیدن لنکرانی مدتی سکوت کردند و سه روز پیش فرمودند:«بنده و دوستان جبهه پایداری شناختی که نسبت به آقای لنکرانی داشتیم نسبت به آقای جلیلی نداشتیم، لذا اظهار نظر را تا بررسی‌های بیشتر به تعویق انداختیم. با توجه به تحقیق‌ها، بررسی‌ها و مشورت‌ها، به نظر می‌رسد که ایشان در اصول و مبانی ضعف ندارد و در مواردی مانند پایبندی به دین، عشق به ولایت، جدیت در اجرای احکام و اهتمام به ارزشهای اسلامی، بیش از حد نصاب را دارد.» اکنون سعید جلیلی گزینه نهایی جبهه پایداری است و این جریان حمایت رسمی خود را نیز دو روز پیش از این کاندیدا اعلام کرد اما در مورد وی نقاط ابهامی وجود دارد که باید بدان پاسخ داده شود:

1)لنکرانی در دی ماه و چند ماه پیش از قطعی شدن کاندیداتوری اش در «میز انتخابات ریاست جمهوری» اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در پاسخ به این سوال که آیا احتمال دارد گزینه نهایی پایداری و دولت یکی شود گفت:« پایداری با دولت گزینه مشترکی نخواهد داشت». وی بعدها اعلام کرد اگر دولت از کاندیدای پایداری اعلام حمایت کند، پایداری برائت می جوید و این را بعد از کاندیداتوری خودش نیز تکرار کرد. این موضوعی است که امروز برای جلیلی تکرار شده است؛ در چند روز گذشته جریان های اصلاح طلب برای مخالفت با جلیلی او را گزینه نهایی دولت می دانند و با پیوند جلیلی و جریان انحرافی در حال تخریب وی هستند؛ حال باید دید جلیلی نیز همچون لنکرانی حاضر هست صریحا بگوید "اگر دولت یا جریان انحرافی از من حمایت هم بکند من از آنها برائت می کنم" شایان توجه است که در انتخابات سال 88 نیز میرحسین موسوی که با نام «نخست وزیر امام» پا در عرصه انتخابات گذاشت بعد از حمایت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین متحمل انتقادات فراوان شد اما وی اعلام کرد که از حمایت همه جریان ها استقبال می کند، این در شرایطی است که از دلایل ریزش آرا او در همان ابتدای کار را حمایت این جریان ها و عدم برائت موسوی از آنها می دانند که بعدها نیز زمینه ساز انحطاط وی را به همراه داشت. سعید جلیلی با برائت از جریان انحرافی یک بار برای همیشه هم خاطر علاقه مندانش را جمع می کند و هم سبد آرایش را بدون ریزش نگه خواهد داشت.

2)در یک سال گذشته جریان های دانشجویی بویژه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل گفتمان «پیشرفت در سایه عدالت از مسیر مقاومت» را تبیین کرده اند و این باعث شد که حرف تمامی کاندیداها برای انتخابات این دوره دعوا بر سر این سه مولفه و یا حداقل داعیه داری یکی از این سه ضلع گفتمان انقلاب اسلامی باشد. در این بین سعید جلیلی «مقاومت رمز پیشرفت» را گفتمان انتخاباتی خود قرار داده است اما فراموش کرده است که نگاه گفتمانی تنها به گفتن شعار های کلی و گفتمانی ختم نمی شود، چه آنکه حلاجی های لازم را تاکنون جنبش دانشجویی انجام داده است و آنچه از این به بعد برگ برنده کاندیداها خواهد بود ارائه برنامه بر اساس این گفتمان است.

3)نکته دیگر پیرامون جلیلی افرادی هستند که قرار است همراهان او در دولت آینده اش به شرط رأی آوری اش باشند. لازمه نگاه گفتمانی داشتن استفاده از تمام ظرفیت گفتمان مطروحه است و در این بین نخبگان مبلغ و مجری گفتمان «پیشرفت، عدالت و مقاومت» مهمترین رکن پیاده سازی این گفتمان هستند اما شایعاتی در خصوص فضای بسته اطراف جلیلی که محدود به اساتید دانشگاه امام صادق(علیه السلام) می باشد موجبات نگرانی را فراهم کرده است البته جلسه با نخبگان اقتصادی که چند روز پیش توسط سعید جلیلی برگزار شد نوید بخش باز شدن این حلقه داشت اما آنچه که لازم است فضا دادن به همه ظرفیت های این گفتمان است. معرفی تیم های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... جلیلی می تواند راهگشای شناخت هر چه بیشتر وی و گفتمانش باشد.

4)برخی از اطرافیان جلیلی معتقدند که جلیلی نباید به هیچ حزب، گروه و جریانی وابسته باشد و این باعث کاهش رأی وی خواهد شد اما اینها از این نکته مغفول مانده اند که عدم وابستگی به حزب، گروه و جریان خاص سیاسی به معنای کنار گذاشتن کار تشکیلاتی نیست چه آنکه بدون یک حرکت سازمان یافته تشکیلاتی نمی توان توقع یک خروجی گفتمانی مناسب داشت؛ از طرفی پذیرش و استقبال از حمایت گروه ها و جریان ها لزوما بد نیست بلکه اگر نگاه جبهه ای به مسائل داشته باشیم باید تمام این گروه ها و دسته ها و جریان ها را حول یک محور یا همان گفتمان جمع کنند.

..............

پ ن: مطلبی بود پرمغز از دوست خویم اقای دیانی نویسنده وبلاگ مسیر

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۳
امضا محفوظ

در کل عمرم دو تا فیلم بود که واقعا برای دیدنشان در سینما بی قرار بوده ام. اولینش اخراجی های یک بود که در واپسین روز های اکران توانستم بروم و فیلم را ببینم. انصافا هم لذت بردم. دومینش هم آخرین ساخته ابوالقاسم طالبی است.

بیش از ۵ بار موقعیت فراهم شد که برویم و فیلم راببینیم اما هربار در واپسین لحظات مشکلی پیش می آمد و توفیق رفیق راه نمی شد که از لذت تماشای این فیلم مستفیض گردیم.

نمی خواهم مثل بعضی ها به شیوه ای کاملا جاهلانه و بلیهانه زمانی که فیلم را ندیده ام از آن تعریف کنم یا به روح سازنده آن بد و بی راه بفرستم اما توجه به این نکته ضروری است که آخرین فیلمی که بنده ی سراپا تقصیر این حس عجیب(شوق زاید الوصف برای تماشا) رانسبت به آن داشته ام تبدیل به پدیده تاریخ سینمای ایران شده است.قضاوت با شما!


امضامحفوظ

...................

پ.ن: اولین باری که فیلم را دیدم تلاش می کنم برایتان چیزکی بنویسم

ب.ن:آنونس فیلم را از اینجا ببینید

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۲۱
امضا محفوظ
کلاً عشقی نویس ماهری نبوده و نیستم . بعضا شاید نظرم به نظر خانم مدیر در فیلم رامبد جوان که می گفت:"عشق فقط دو جوره، عشق مادر به فرزند و عشق بنده به خدا. . . "* نزدیکتر باشد. البته منکر بقیه انواع عشق هم نمی شوم، شاید باشد؛ ما که ندیدیم**.

عشق لیلی و مجنون که مجنون تا دم مرگ سر به بیابان می گذارد و در نهایت فراق دق می کند و یا عشق شیرین و فرهاد که با وجود عدم امکان وصال! تا ته دنیا ادامه می یابد هم مطالبی است که فقط در داستان خوانده ام. اما از انواع اول و دوم عشق که آن خانم مدیر در فیلم رامبد جوان گفت و البته منظور کارگردان و نویسنده تمسخر این گزاره بود ، بسیار دیده ام. چه بسیار بنده هایی که در راه معبود عاشقانه جانبازی کردند و چقدر مادر که برای آسایش فرزندانشان سوختند.

یکی از نزدیکترین مثالهایی که به ذهنم در این رابطه می رسد همین بنده خدا "ننه علی" بود.(خدا بیامرزدش) نمی دونم بیست یا سی سال، اما خیلی سال! بعد از شهادت پسرش، دل نداشت از قبر او هم جدا شود. عاشق بود اساسی ان هم از نوع اول بود که به دوم بدل شد.(یا دوم به اول یا هیچکدام، از اول اول بود) تو برف و بارون و سوز سرما و آفتاب و حرم گرما درون یک اتاقک حلبی بالای قبر پسرش روزگار می گذراند. اصلا در قطعه شهدا معروف بود که اعیاد پیش ننه علی صفای دیگری دارد . بگذریم.

پست قبلی هم عاشقانه بود اما از خودم نبود.*** 

اصولا مقوله عشق خیلی پیچیده است و ما هم اگر بیش از این بنویسیم کیبردمان می سوزد**** فقط یک جمله در انتها که به نظرم علت نوشتن این چند خط شد

نیست در شهر نگاری دل ما را ببرد ، چه کنم؟

امضامحفوظ

.......................

*: راستش را بخواهید بقیه اش یادم نیست بروید فیلم را ببینید

**:خوش به حال شما که دیدید

***:رجوع شود به نظرات پست قبل

****: تلمیح به داستان حضرت جبراییل که گفت اگر بیش از این به خدا نزذیک شوم پرم می سود!!!(اوواه)

پ.ن:عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد    ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیز گار

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۵۱
امضا محفوظ
آیت الله حسن زاده آملی(مد ضله) :

الهی! اگر حسن جهنمی است، جهنمی عاقلی را رفیق او گردان!

امضامحفوظ

.....................................

پ.ن: در سومین نشست اندیشه های راهبـردی جمهوری اسلامی،در حضور رهبر انقلاب، به تعامل فــــکری و بررسی ابعاد مختلف موضوع زن و خانواده پرداخته شد. جالب اینجاست که کسانی که داعیــــــــه دار حقوق زن _و فقط زن!_ هستند حتی یک نصفه مقاله هم ارائه نکرده بودند

ک.ن:انسان عاقلم آرزوست

ب.ن:http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=18447

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۰ ، ۱۳:۱۴
امضا محفوظ