تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

چندی پیش نامه ای منتصب به ادولف هیتلر خطاب به رضا شاه منتشر شد که در آن هیتلر به اعلیحضرت همایونی! نوروز را تبریک گفته بود. 

این را حکما به گردو در دامن ریختن و شکستن سر تشبیه کرده اند چون کمتر کسی است نداند که حاصل این تشکرات و اعلیحضرت گفتن ها شد تقسیم ایران بین روسیه و انگلستان به اضافه ی چند دهه فقر و قحطی و بیچارگی ملت.
رضا شاه میخواست با کدخدای آن روز ببندد و البته کدخدا هم او را به حد اکمل استحمار مینمود.
امروز هم کدخدا ها!!! دارند به عده ای اعلیحضرت و معتدل و سیاستمدار می گویند



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۴۴
امضا محفوظ

استاد یوسفعلی میرشکاک را شاید بتوان شبیه ترین فرد در قید حیات به شهید سید مرتضی دانست. متن زیر اخرین دست نوشته ایشان است

میرشکاک

احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون (عنکبوت-2)

در سیاه‌ترین اعصار به دعوی ایمان سر برآوردیم و به پیشوایی مردی مردستان از سلاله اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خواب جهانخواران را برآشفتیم و سلسله ستم را گسستیم، لاجرم درهای فتنه را بر ما گشودند. پایداری کردیم، جنگ را بر ما تحمیل کردند. دشمن را زبون کردیم، قطعنامه را پیش آوردند. تاب آوردیم، از شش جهت ما و برادران ما را محاصره کردند و به قصد خاموش کردن نور خدا و جان به در بردن از نابودی محتوم، فرومایه ترین دشمنان اهل بیت(ص) را برانگیختند تا به پیکار با ما برخیزند.

***

روزی که هانتینگتون تئوری جنگ تمدن ها را مطرح کرد و برخی اهل تفکر آن را نفی کردند و بعضی گفتگوی تمدن ها را در برابر آن عرضه داشتند، من به این می اندیشیدم که غرب برای دفع نیروی مهاجم تمدن اسلامی کدام چاره را در پیش خواهد گرفت؟

هنگامی که موج بیداری اسلامی اغلب کشورهای عربی را درنوردید، معلوم شد که ساموئل هانتینگتون به خطا نرفته و در ارزیابی خود از توانمندی جهان اسلام و تمدن اسلامی اشتباه نکرده است. پس پیش از آنکه این توانمندی غرب را هدف بگیرد و در دژ استکبار جهانی رخنه کند، باید برای دفع آن راه چاره ای می یافتند.

راه چاره این بود که دروازه‌های برادرکشی را بر روی مسلمانان بگشایند. نخستین نطع این آزمون، عراق بود. اهل سنت را علیه شیعیان برانگیختند و شیعیان را علیه برادران سنی مذهب خود. عوامل خود را به تخریب مشاهد و مقابر مقدس شیعیان واداشتند و گناه آن را به گردن اهل سنت انداختند. و چندان از این آب گل آلود ماهی گرفتند که توده‌ها در یکدیگر به چشم دشمن نگریستند و به جان هم افتادند و اکنون روزی نیست که این فتنه جان چند زن و مرد و کودک را نگیرد و چندین زخمی بر جای نگذارد.

کشاکش و پیکاری که در عراق برانگیخته شده به دست فتنه انگیزان سر از سوریه به درآورد. نبرد میان عوامل وهابی و دولت سوریه به درازا کشید و نتیجه‌ای که استکبار می‌خواست حاصل نشد؛ چاره‌ای جز این نبود که علمای دروغین و خود فروخته را برانگیزند و آنها را برای تیره و تار کردن فضای پیش روی مردم به صادر کردن فتوای جهاد علیه شیعیان و تخریب مشاهد مورد تقدیس و تکریم آنان وادارند.

***

غرب آهنگ آن دارد که با از پا درآوردن دولت سوریه و دامن زدن به برادرکشی در آن دیار، مردم لبنان و اردن و دیگر کشورهای مسلمان را علیه یکدیگر برانگیزد و اسرائیل را از معرض هرگونه خطر قطعی و احتمالی دور نگهدارد. اما چه کسی خواهد توانست توده‌های ناآگاه را از خدمت ناخواسته به دشمنان مانع شود؟

مهار توده‌ها، عواطف آنهاست و امروز غرب به واسط روحانی نمایان وهابی، این مهار را محکم به دست گرفته و نیروی مسلمانان را علیه خود آنها به کار انداخته است.

***

آیا مزار حجر بن عدی از خود وی گرامی‌تر است؟

معاویه که سلف وهابی‌ها بود، حجر و یاران وی را در «مرج عذرا» سر برید و امروز اخلاف وی مزار حجر را ویران می‌کنند. کفار، پیکر جعفر بن ابی طالب(علیهما السلام) را مثله کردند و امروز کافردلان مزار آن حضرت و دیگر اصحاب پیامبر را زیر و زبر می‌کنند و ما نیز چاره‌ای نداریم جز اینکه به مولای خود امیر مومنان(علیه الصلوه و السلام) اقتدا کنیم.

هنگامی که منافقین امت، خبر شهادت جعفر(ع) را به مولا رساندند، و دیدند خاموش شده است، شروع کردند مثله شدن آن حضرت را با آب و تاب و شرح و تفصیل بیان کردن و چندان پُر گفتند که مولا(علیه الصلوه و السلام) فرمود:«انا لله و انا الیه راجعون». ما نیز همین می‌گوییم و در کمین فرصت می‌نشینیم.

باشد که برادران ناآگاه و فریب خورده ما به خود آیند و دریابند که جهل و خیره سری، آنها را به سربازان بی جیره و مواجب امپریالیسم و صهیونیسم بدل کرده است. و اگر به خود نیامدند، آنگاه خواهند دید که زمین و زمان به یاری سربازان و شیعیان بقیه الله الاعظم(علیه الصلوه و السلام) کمر بسته است و برانداختن زمره شرک و کفر و نفاق بسیار آسان بوده و تردید و درنگ ما نه از سر ضعف و زبونی بلکه از سر رحمت و رأفت بوده است. بی گمان پشت این ابرهای تیره و تار که سرزمین های اسلامی را در خود فروپوشانده و بلا و مصیبت می‌بارند، خورشیدی پنهان است که ستمدیدگان جهان طلوع آن را با درد و حسرت، قرن ها منتظر بوده اند.

نشانه‌های طلوع خورشید حقیقت همین فتنه هایی است که در سراسر جهان و به ویژه در سرزمین‌های اسلامی چشم‌ها را خیره و خردها را تیره کرده است.

ام حسبتم ان تدخلوا الجنه ولما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم، مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا، حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه، متی نصرالله؟ الا ان نصر الله قریب (بقره- 214)


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۲۴
امضا محفوظ

سلام اقای خوب من                 اشنایی خیلی برا من

         انگار یه جا دیدمتون                شاید تو خواب بودید با من 

   رهبر پاک و ناز من                غریب شدی اخه دیگه

     هیچکی نمیشنوه دیگه                 مولای خوبش چی میگه

مظلومیت هات شبیه                مولام علی اقاجون

اونقده درد کشیدی که                شدی تو ایوب زمون

استخون توی گلوت                میدونم ازارت میده

   بازم سکوت کن  اقاجون                مهدیت خودش جواب میده

دشمناتون از هر طرف                همگی ریختن سرتون 

   انقدر دعا نکن بری                تورو خدا نرو بمون 

دشمن و دوست مثل کوفه                همه شدن خنجر پشت  

  سبز و سفید و سرخ اقا                بودن انگشتای یه مشت 

مشتی که اسمش اقاجون                   استکبار جهانیه       

  مظلوم کوفیه جدید                بازم مولامون علیه

اون روز اگه جلو چشاش               به ناموسش لگد زدن     

  امروز جلو چشم شما                تو گوش مردم میزدن 

ببخش اگه یه دونه یار                 شبیه قنبر نداری    

   یه سینه ستبر مث               جان پیمبر نداری   

زخم زبون و تهمتا              از همه دردا بدتره

جمارانم چاه شماست                اونجا هوا سبکتره


.......................

پ.ن: سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند دلنوشته ای از یک دوست عزیز خطاب به سید القائد سید علی خامنه ای

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۱۰
امضا محفوظ

سینما جذاب است؛ چون خود نمایی در آن به حد اعلا وجود دارد.

نمایانده شدن جذاب است؛ چون فرد نمایانده شده برای مردم مهم میشود.

مهم بودن در نظر مردم مهم است؛ چون فردی که برایش مهم است که برای مردم مهم باشد در عالم هستی هیچ اهمیتی ندارد.

شهرت برای فرد هایی مهم است؛ چون آن افراد اصلا مهم نیستند و در تلاشند با دروغی سر خودشان و سایرین را کلاه گذارند که ما هم بـــــله!

انتخابات پیش رو به نظرم انتخاباتی به شدت سینمایی است، شاید برای شما شما هم پیش آمده باشد که با افرادی بیسواد و بیکار و بی هنر روبه رو شده باشید که همه هستی خود را در سینما می بینند. افرادی که به "عشق سینما" معروفند و غالبا در این زمینه توفیق چندانی نمیابند. افرادی که اگر بخت یارشان باشد یا بپّای موتور های پارک شده در کار سینما می شوند، یا  یک آپارتچی خسته و یا در بهترین حالت سیاهی لشگری که سالهاست نقش میت را بازی می کند و یا کتک خور دعواهای خیابانی در سر صحنه است. چندی پیش یکی از همین افراد که عمرش را در آروزهای خام اهمیت حرام کرده بود در رادیو صحبت میکرد_ نمی چی چی یروسلی!_ دلم برایش سوخت. اگر او این عمر چند دهه ای را برای چوپانی صرف کرده بود اکنون حداقل دارای چندین ده میلیون ( با توجه به قیمت گوشت و اینکه هر گوسفند در گله سالی دوبار می تواند بزاید!) سرمایه بود اما اکنون مستاجر زیر پله ای در پس کوچه های پامنار است.

راه دور نرویم؛ همین آقا دوربینی خودمان، بیچاره هر جا که دوربین باشد حاضر است ؛ اما این صرف عمر و انرژی که به گفته ی خودش سبب شده تا خانواده اش رهایش کنند چه عایدی برای این رفیق شفیق کامران نجف زاده داشته است؟؟!

شهوت شهرت

ماجرای امروز ما هم با این جماعت کاندیداها از این جنس است، اخر آن اقایی که رقیب جدی برای ارای باطله هم به حساب نمی آید واقعا به چه انگیزه هزینه های میلیاردی برای ستادها و تبلیغاتش انجام میدهد؟

این هزینه ها اگر از بیت المال باشد که حرام است و اگر از جیب مبارک خارج گردد اصراف است که گناه کبیره است.

امان از این شهوت شهرت که عاقبت انسان را . . .

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۳۸
امضا محفوظ