تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

۲۹ مطلب با موضوع «چیزهایی دیگر» ثبت شده است

چندی پیش در مطلبی تحت عنوان اکبر شاه  مقایسه ای بین دو نفر انجام شد و گفتیم عاقبت هر دو تفاله شدن توسط بی ادبان غربی است!


جدیدا اتفاقاتی افتاد که یاد افکار اون موقعم افتادم



فیلم واقعه دردناک برای نظام اسلامی

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۱۳:۲۶
امضا محفوظ

طفلک چوپان دروغگو 

گمانم بیش از حد در میان اساتید به نام رسانه و ارتباطات لولیده بود. خیال میگرد حرفهای پاول جوزف گوبلز راست است. نمیدانست که خیلی وقت است دیگر دروغ بزرگ شیوه ی مناسبی برای استحمار توده نیست. اما از بس نوای گوبلز برایش آشنا بود دیگر باورش شده بود. یادم می آید که آن هنگام که قصد داشت به عنوان خادم وارد رقابت های تصدی پست چوپانی شود گفته بود که در صد روز همه قوچهای اضافی را با استفاده از دانش زیست شناسی سلولی و مولکولی به میش های چند قلو زا بدل می کنم. برای گله یکی دو قوچ کافی است!

آن زمانها با خودم میگفتم این چوپان مصلح عجب آشناهای خفنی دارد که این کلک های انتخاباتی را یادش میدهند. همینجوری ها شد که چوپان دروغگو با استراژی آشنای گوبلزی اش چوپان بزرگترین گله ی ده شد. چوپان داستان ما فکر میکرد که همین که آشنای گوبلزی دارد می تواند با گله برود صحرا و روزی یک بره سر ببرد و عشق و حال و کباب بازی! اما دل غافل . . .

چوپان داستان ما دید که تنهای تنهای تنهاست و کار سخت است برادر!

شروع کرد به سبک آشنای گوبلزی اش گزارشاتی از گرگ را خدمت اهالی ارسال نمود. اوایلش اهالی حرفای چوپان را وقع می نهیدند اما زمان کار خود را نمود و چوپان آشنای گوبلز اکنون دیگر چوپان نیست و رییس مرکز تحقیقات استراتژیک بزغاله گشته تا راجع به تبدیل بز به پلنگ تحقیقات نماید.

یه بار جستی ٬ دوبار جستی ٬‌سه بار جستی آخرش دیگه مردم میفهمند که خالی می بندی ملخک. برو کار میکن مگو چیست کار



گوبلز


.....................................

پ.ن: اقای گوبلز سرهنگی بودند در لباس حقوقدان یا حقوق دانی در لباس سرهنگ٬ چه میدانم!؟

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۴
امضا محفوظ

ماه ساقی به حرمخانه خون آمده بود / آتشی بود که از خیمه برون آمده بود

مشک های تهی خسته نگاهش کردند / کودکان حرم آهسته نگاهش کردند

بر لبش تشنگی شرجی صد جام و سبوست / آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست 


سقا

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۸
امضا محفوظ

گفتم دلُ دین بر سر کارت کردم

هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا،تو که باشی که کنی یا نکنی

آن من بودم که بی قرارت کردم!

آن کس که تو را شناخت،جان را چه کند؟

فرزندُ عیالُ خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی،هر دو جهانش بدهی

دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند؟

 ای در دل من میلُ تمنا،همه تو!

                                                              واندر سر من مایه ی سودا،همه تو!

                                                     هر چند به روی کار در مینگرم

                                                      امروز همه توییُ فردا همه تو!

..........................................

دلم برای معینم تنگ شده است


اول خرداد بود که این شعر عجیب هواییم کرده بود. منتظر یک فرصت و بهانه بودم تا منتشرش کنم. 
و خدا هم عجب بهانه ی سختی دستمون داد
درد دارد عزیز

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۳۸
امضا محفوظ

عمار انقلاب برای رضای خدا و البته به نفع اصولگرایی از رقابت برای رییس جمهور شدن انصراف دادن.

امروز به این عکس افتخار میکنم ٬ توجه بفرمایید نگاه مجری سرشار از محبت و ارادت است.


ادامه مطلب مراجعه شود . . .


۱۷ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۳۷
امضا محفوظ

با شروع زمزمه های انتخاباتی در سال گذشته جریان پایداری از ابتدا سه گزینه جلیلی، لنکرانی و فتاح را به عنوان کاندیداهای اصلی خود معرفی کرد و در نهایت بعد از جلسه این سه نفر در نوروز و عدم تمایل جلیلی برای حضور در انتخابات و همچنین نپذیرفتن فتاح، لنکرانی کاندیدای منتخب پایداری شد.

آیت الله مصباح یزدی نیز لنکرانی را گزینه اصلح دانست و در مورد ایشان گفت:« من در پیشگاه الهی شهادت می دهم که در بین کسانی که کاندیدا شده اند برای انتخابات ریاست جمهوری اصلح از همه جناب آقای دکتر باقری لنکرانی است و امیدوارم این شهادت برگه زرینی در نامه 80 ساله عمر من باشد»

با توجه به حمایت این چنینی، حجت بر لنکرانی تمام شده بود و وی در انتخابات ثبت نام کرد. لنکرانی در کنار جوان بودن و تجربه کافی چند ویژگی خوب برای انتخابات ریاست جمهوری داشت اما با آمدن جلیلی به عرصه انتخابات لنکرانی این را بر خود فرض دید که از صحنه خارج شود و پس از جلسه چند ساعته با جلیلی در بیانیه ای اعلام کرد:« همه ما موظفیم هم‌صدا و همگام در برابر فتنه‌آفرینی فتنه‌گران و انحراف منحرفان قیام کنیم و نگذاریم این انقلاب برخلاف وصیت امام رضوان‌الله تعالی علیه به دست نااهلان و نامردمان بیفتد. قبلا هم گفته بودم حضور من در این انتخابات گفتمانی است و رقابت درون گفتمان انقلاب اسلامی را ناصواب می‌دانم. بر همین اساس ضمن تشکر از همه عزیزانی که در سراسر کشور نسبت به این جانب ابراز محبت و بزرگواری نموده‌اند به خصوص دانشگاهیان ، نخبگان ، خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران ، علمای اعلام و به ویژه حضرت علامه آیت‌الله مصباح یزدی دامت برکاته ، با توجه به حضور قطعی برادر انقلابی و مومن جناب آقای دکتر جلیلی ، با کسب نظر مشورتی از جبهه پایداری انقلاب اسلامی ، برای دفاع از گفتمان امید ، عدالت و استقامت ، اینجانب با انصراف از داوطلبی در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری ، حمایت خود را از جناب آقای دکتر جلیلی اعلام می‌دارم.»

آیت الله مصباح بعد از کنار کشیدن لنکرانی مدتی سکوت کردند و سه روز پیش فرمودند:«بنده و دوستان جبهه پایداری شناختی که نسبت به آقای لنکرانی داشتیم نسبت به آقای جلیلی نداشتیم، لذا اظهار نظر را تا بررسی‌های بیشتر به تعویق انداختیم. با توجه به تحقیق‌ها، بررسی‌ها و مشورت‌ها، به نظر می‌رسد که ایشان در اصول و مبانی ضعف ندارد و در مواردی مانند پایبندی به دین، عشق به ولایت، جدیت در اجرای احکام و اهتمام به ارزشهای اسلامی، بیش از حد نصاب را دارد.» اکنون سعید جلیلی گزینه نهایی جبهه پایداری است و این جریان حمایت رسمی خود را نیز دو روز پیش از این کاندیدا اعلام کرد اما در مورد وی نقاط ابهامی وجود دارد که باید بدان پاسخ داده شود:

1)لنکرانی در دی ماه و چند ماه پیش از قطعی شدن کاندیداتوری اش در «میز انتخابات ریاست جمهوری» اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در پاسخ به این سوال که آیا احتمال دارد گزینه نهایی پایداری و دولت یکی شود گفت:« پایداری با دولت گزینه مشترکی نخواهد داشت». وی بعدها اعلام کرد اگر دولت از کاندیدای پایداری اعلام حمایت کند، پایداری برائت می جوید و این را بعد از کاندیداتوری خودش نیز تکرار کرد. این موضوعی است که امروز برای جلیلی تکرار شده است؛ در چند روز گذشته جریان های اصلاح طلب برای مخالفت با جلیلی او را گزینه نهایی دولت می دانند و با پیوند جلیلی و جریان انحرافی در حال تخریب وی هستند؛ حال باید دید جلیلی نیز همچون لنکرانی حاضر هست صریحا بگوید "اگر دولت یا جریان انحرافی از من حمایت هم بکند من از آنها برائت می کنم" شایان توجه است که در انتخابات سال 88 نیز میرحسین موسوی که با نام «نخست وزیر امام» پا در عرصه انتخابات گذاشت بعد از حمایت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین متحمل انتقادات فراوان شد اما وی اعلام کرد که از حمایت همه جریان ها استقبال می کند، این در شرایطی است که از دلایل ریزش آرا او در همان ابتدای کار را حمایت این جریان ها و عدم برائت موسوی از آنها می دانند که بعدها نیز زمینه ساز انحطاط وی را به همراه داشت. سعید جلیلی با برائت از جریان انحرافی یک بار برای همیشه هم خاطر علاقه مندانش را جمع می کند و هم سبد آرایش را بدون ریزش نگه خواهد داشت.

2)در یک سال گذشته جریان های دانشجویی بویژه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل گفتمان «پیشرفت در سایه عدالت از مسیر مقاومت» را تبیین کرده اند و این باعث شد که حرف تمامی کاندیداها برای انتخابات این دوره دعوا بر سر این سه مولفه و یا حداقل داعیه داری یکی از این سه ضلع گفتمان انقلاب اسلامی باشد. در این بین سعید جلیلی «مقاومت رمز پیشرفت» را گفتمان انتخاباتی خود قرار داده است اما فراموش کرده است که نگاه گفتمانی تنها به گفتن شعار های کلی و گفتمانی ختم نمی شود، چه آنکه حلاجی های لازم را تاکنون جنبش دانشجویی انجام داده است و آنچه از این به بعد برگ برنده کاندیداها خواهد بود ارائه برنامه بر اساس این گفتمان است.

3)نکته دیگر پیرامون جلیلی افرادی هستند که قرار است همراهان او در دولت آینده اش به شرط رأی آوری اش باشند. لازمه نگاه گفتمانی داشتن استفاده از تمام ظرفیت گفتمان مطروحه است و در این بین نخبگان مبلغ و مجری گفتمان «پیشرفت، عدالت و مقاومت» مهمترین رکن پیاده سازی این گفتمان هستند اما شایعاتی در خصوص فضای بسته اطراف جلیلی که محدود به اساتید دانشگاه امام صادق(علیه السلام) می باشد موجبات نگرانی را فراهم کرده است البته جلسه با نخبگان اقتصادی که چند روز پیش توسط سعید جلیلی برگزار شد نوید بخش باز شدن این حلقه داشت اما آنچه که لازم است فضا دادن به همه ظرفیت های این گفتمان است. معرفی تیم های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... جلیلی می تواند راهگشای شناخت هر چه بیشتر وی و گفتمانش باشد.

4)برخی از اطرافیان جلیلی معتقدند که جلیلی نباید به هیچ حزب، گروه و جریانی وابسته باشد و این باعث کاهش رأی وی خواهد شد اما اینها از این نکته مغفول مانده اند که عدم وابستگی به حزب، گروه و جریان خاص سیاسی به معنای کنار گذاشتن کار تشکیلاتی نیست چه آنکه بدون یک حرکت سازمان یافته تشکیلاتی نمی توان توقع یک خروجی گفتمانی مناسب داشت؛ از طرفی پذیرش و استقبال از حمایت گروه ها و جریان ها لزوما بد نیست بلکه اگر نگاه جبهه ای به مسائل داشته باشیم باید تمام این گروه ها و دسته ها و جریان ها را حول یک محور یا همان گفتمان جمع کنند.

..............

پ ن: مطلبی بود پرمغز از دوست خویم اقای دیانی نویسنده وبلاگ مسیر

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۳
امضا محفوظ



به عزت و جلالم قسم ناامید میکنم امید بنده‌ای را که امیدش به غیر از من باشد...


.............
پ.ن: حدیث قدسی از حضرت ایت الله مجتهدی ٬ پیر متقی دوست داشتنی
پ.ن: حدیث فوق تجربه شده است
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۱
امضا محفوظ

همایش اتنخاباتی دکتر جلیلی یک عدد ره آورد خوب برای بنده داشت و آن هم این بود که بر بنده ثابت شد که شناختم از کوتوله وزارت علوم احمدی نژاد اشتباه نبود.

این اقا که با انحراف معظم بسته بوده اند و در تروبج جریان های دور از فرهنگ انقلاب در دانشگاهها و در فشار گذاردن جریانهای انقلابی و البته انقلابی نمایی ید طولایی دارند ؛ با مشاهده پسی هوا در ناحیه انحراف میخواهند دگرباره خود را به جریانهای ارزشی بچسبانند

چه می کند این شهوت قدرت

حضور عده ای در همایش انتخاباتی دکتر جلیلی


........................

پ ن: نمی دانم چرا یاد بخشنامه احمقانه وزارت علوم در خصوص انتخابات افتادم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۷
امضا محفوظ

از اولش هم معلوم بود که ماجرا چیست!

همه برای یکی ٬ یکی به جای همه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۳۲
امضا محفوظ

استاد یوسفعلی میرشکاک را شاید بتوان شبیه ترین فرد در قید حیات به شهید سید مرتضی دانست. متن زیر اخرین دست نوشته ایشان است

میرشکاک

احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون (عنکبوت-2)

در سیاه‌ترین اعصار به دعوی ایمان سر برآوردیم و به پیشوایی مردی مردستان از سلاله اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خواب جهانخواران را برآشفتیم و سلسله ستم را گسستیم، لاجرم درهای فتنه را بر ما گشودند. پایداری کردیم، جنگ را بر ما تحمیل کردند. دشمن را زبون کردیم، قطعنامه را پیش آوردند. تاب آوردیم، از شش جهت ما و برادران ما را محاصره کردند و به قصد خاموش کردن نور خدا و جان به در بردن از نابودی محتوم، فرومایه ترین دشمنان اهل بیت(ص) را برانگیختند تا به پیکار با ما برخیزند.

***

روزی که هانتینگتون تئوری جنگ تمدن ها را مطرح کرد و برخی اهل تفکر آن را نفی کردند و بعضی گفتگوی تمدن ها را در برابر آن عرضه داشتند، من به این می اندیشیدم که غرب برای دفع نیروی مهاجم تمدن اسلامی کدام چاره را در پیش خواهد گرفت؟

هنگامی که موج بیداری اسلامی اغلب کشورهای عربی را درنوردید، معلوم شد که ساموئل هانتینگتون به خطا نرفته و در ارزیابی خود از توانمندی جهان اسلام و تمدن اسلامی اشتباه نکرده است. پس پیش از آنکه این توانمندی غرب را هدف بگیرد و در دژ استکبار جهانی رخنه کند، باید برای دفع آن راه چاره ای می یافتند.

راه چاره این بود که دروازه‌های برادرکشی را بر روی مسلمانان بگشایند. نخستین نطع این آزمون، عراق بود. اهل سنت را علیه شیعیان برانگیختند و شیعیان را علیه برادران سنی مذهب خود. عوامل خود را به تخریب مشاهد و مقابر مقدس شیعیان واداشتند و گناه آن را به گردن اهل سنت انداختند. و چندان از این آب گل آلود ماهی گرفتند که توده‌ها در یکدیگر به چشم دشمن نگریستند و به جان هم افتادند و اکنون روزی نیست که این فتنه جان چند زن و مرد و کودک را نگیرد و چندین زخمی بر جای نگذارد.

کشاکش و پیکاری که در عراق برانگیخته شده به دست فتنه انگیزان سر از سوریه به درآورد. نبرد میان عوامل وهابی و دولت سوریه به درازا کشید و نتیجه‌ای که استکبار می‌خواست حاصل نشد؛ چاره‌ای جز این نبود که علمای دروغین و خود فروخته را برانگیزند و آنها را برای تیره و تار کردن فضای پیش روی مردم به صادر کردن فتوای جهاد علیه شیعیان و تخریب مشاهد مورد تقدیس و تکریم آنان وادارند.

***

غرب آهنگ آن دارد که با از پا درآوردن دولت سوریه و دامن زدن به برادرکشی در آن دیار، مردم لبنان و اردن و دیگر کشورهای مسلمان را علیه یکدیگر برانگیزد و اسرائیل را از معرض هرگونه خطر قطعی و احتمالی دور نگهدارد. اما چه کسی خواهد توانست توده‌های ناآگاه را از خدمت ناخواسته به دشمنان مانع شود؟

مهار توده‌ها، عواطف آنهاست و امروز غرب به واسط روحانی نمایان وهابی، این مهار را محکم به دست گرفته و نیروی مسلمانان را علیه خود آنها به کار انداخته است.

***

آیا مزار حجر بن عدی از خود وی گرامی‌تر است؟

معاویه که سلف وهابی‌ها بود، حجر و یاران وی را در «مرج عذرا» سر برید و امروز اخلاف وی مزار حجر را ویران می‌کنند. کفار، پیکر جعفر بن ابی طالب(علیهما السلام) را مثله کردند و امروز کافردلان مزار آن حضرت و دیگر اصحاب پیامبر را زیر و زبر می‌کنند و ما نیز چاره‌ای نداریم جز اینکه به مولای خود امیر مومنان(علیه الصلوه و السلام) اقتدا کنیم.

هنگامی که منافقین امت، خبر شهادت جعفر(ع) را به مولا رساندند، و دیدند خاموش شده است، شروع کردند مثله شدن آن حضرت را با آب و تاب و شرح و تفصیل بیان کردن و چندان پُر گفتند که مولا(علیه الصلوه و السلام) فرمود:«انا لله و انا الیه راجعون». ما نیز همین می‌گوییم و در کمین فرصت می‌نشینیم.

باشد که برادران ناآگاه و فریب خورده ما به خود آیند و دریابند که جهل و خیره سری، آنها را به سربازان بی جیره و مواجب امپریالیسم و صهیونیسم بدل کرده است. و اگر به خود نیامدند، آنگاه خواهند دید که زمین و زمان به یاری سربازان و شیعیان بقیه الله الاعظم(علیه الصلوه و السلام) کمر بسته است و برانداختن زمره شرک و کفر و نفاق بسیار آسان بوده و تردید و درنگ ما نه از سر ضعف و زبونی بلکه از سر رحمت و رأفت بوده است. بی گمان پشت این ابرهای تیره و تار که سرزمین های اسلامی را در خود فروپوشانده و بلا و مصیبت می‌بارند، خورشیدی پنهان است که ستمدیدگان جهان طلوع آن را با درد و حسرت، قرن ها منتظر بوده اند.

نشانه‌های طلوع خورشید حقیقت همین فتنه هایی است که در سراسر جهان و به ویژه در سرزمین‌های اسلامی چشم‌ها را خیره و خردها را تیره کرده است.

ام حسبتم ان تدخلوا الجنه ولما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم، مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا، حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه، متی نصرالله؟ الا ان نصر الله قریب (بقره- 214)


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۲۴
امضا محفوظ