خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست. خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده. خواستم بگویم . . . چه بگویم؟ اصلا چرا بگویم؟ هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند. فقط یک دغدغه هویت، گمشده امروز بشریت؛ شاید به زعم من دعابفرمایید
دل به دلبر کی رسد جز دل، زدل برداشتن
دلبر و دل داشتن نبود طریق عاشقان
یادم از دل داشتن زن، یا ز دلبر داشتن!