تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سخیف و بند تنبانی» ثبت شده است

برخی گفتند برنامه (مناظره)سرگرم کننده است. من این را هم برای صدا و سیما هنر میدانم. در ارکان صدا و سیما سه هدف بزرگ وجود دارد؛ اول تفریح و سرگرمی، دوم اطلاعات، خبر و آموزش و سوم ارشاد و تربیت


متن فوق اظهار نظر یکی از عوامل مناظره ی کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. ایشان در اظهار نظری شگفت انگیز رسالت اصلی تلویزیون را سرگرمی وتفریح میداند که اگر شد بعد از آن گردش اطلاعات و خبر رسانی و در نهایت اگر مجال و حال بود ارشاد و تربیت هدف سازمان است!

با کمی مداقه در این اظهار نظر و البته بررسی اجمالی برنامه ها و سیاست های حاکم بر رسانه ملی! می شود نگاه حاکم بر این سازمان! را کشف نمود. توسعه غیرمنطقی و شتابزده شبکه ها که سبب کمبود برنامه و پر نمودن آنتن به هر قیمتی میگردد، دنبال نمودن ایجاد سرگرمی صرف و غفلت زایی و میدان دادن به افرادی که کمترین قرابت را با گفتمان انقلاب اسلامی ندارند و کپی برداری های فراوان چه در فرم چه در محتوا از شبکه های خارجی را می توان شاخصه های اصلی فاصله گرفتن رسانه ملی از آنچه که باید باشد، معرفی کرد.

اما تلویزیون جمهوری اسلامی مگر چگونه باید باشد؟

تلویزیون در شان جمهوری اسلامی دانشگاه عمومی است. یعنی هماره سعی بر آگاهی و بیداری انسان در برقراری نسبتش با عالم، دغدغه اصلی برنامه سازان و مدیران رسانه است و البته این مهم در تنافر با رعایت اصل جذابیت در برنامه سازی نخواهد بود. جذابیت باید به عنوان ابزاری برای انتقال هدفی متعالی دستمایه ی رسانه ی جمهوری اسلامی باشد نه به عنوان غایت قصوی تریبون نظام اسلامی. 

شاید فاصله ای که اکنون سازمان! مستقر در جام جم با آنچه بزرگان انقلاب ترسیم کرده اند دارد به دو جهت باشد٬ احتمال اول اینکه این ابزار قدرتمند و تریبون مجانی به دست افرادی بیافتد که یا نسبت به نظام و انقلاب اسلام کینه های بدر و خیبری دارند و یا در حالت بهتر نسبت به اسلام و مبانی انقلاب اسلامی بی تفاوت باشند و برایشان توفیری نداشته باشد که زیر چکمه های لیبرال دموکراسی می چرند یا تحت پرچم اسلام ناب محمدی روزگار میگذرانند.

دومین احتمال زمانی است که متولیان و مدیران رسانه انقلاب از روی ندانم کاری و نا آشنایی با رسانه، آن را تبدیل به سازمان نموده و نگرش های مدیریتی که مثلا بر وزارت راه و یا وزارت نفت حاکم است را بر رسانه ی انقلاب حاکم می کنند و در این احتمال دوم اگرچه سران رسانه شاید دلبسته و علاقمند به انقلاب اسلامی باشند ولی در عمل کار رسانه به دست افراد گروه اول خواهد افتاد و رسانه ملی و انقلابی در چاه مرکب غفلت زایی و عبرت زدایی حتما غرق خواهد شد.

با تفاسیر فوق نشان دادن چند باره مجموعه های بی هویت چون ساختمان پزشکان و یا نشان دادن شوهای تلویزیونی و استفاده بی محابا از موسیقی هایی که روزی خط قرمز بوده اند به راحتی قابل تحلیل است. سازمان دارد هر کاری می کند تا در گیر و دار رقابت نفس گیر با BBC persian  و VOA و manoto  جذابیتی بیشتر از اینان خلق نماید و البته در این رقابت تنها چیزی که فراموش شده اسلام و رسالت رسانه اسلامی است. اینکه هر روز بیشتر از دیروز برنامه های تلویزیون اسلامی شبیه شبکه های معاند می شود گواه روشنی بر این است که جذابیت بدون در نظر گرفتن اصول اصیل اسلامی هدف اصلی برنامه سازان سیما قرار گرفته است و این موجب تولید انبوهی اثار سطحی و بی مایه چون خنده بازار و کمدی های هر شبی و یا سریال های مناسبتی شده است. حتما نشناختن تلویزیون و البته رسانه سبب شده تا مدیران خیال کنند می توانند مفاهیم خوب و اخلاقی را اولا توسط افراد بی مایه و ثانیا در قالبهای ضد دینی و ضد اسلامی انتقال دهند.

برخورد صدا و سیما با یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هم البته از این اشکالات اساسی که بر سازمان! حاکم است مبری نیست و همگان شاهدند که سازمان! هر کاری می کند تا برنامه های تبلیغاتی کاندیدا ها را جذاب نماید و البته میل شدیدی هم دارد که کل ماجرای انتخابات را بصورت انحصاری در سازمان خلاصه کند که البته این دومی معلول ماهیت انحصارجوی رسانه ای چون تلویزیون است و نمی توان به مدیرانی که تا این حد در برابر این هیولای قرن بیستمی خاضعند ایرادی گرفت. در مواجهه مخاطب و تلویزیون آنچه سبب تاثیر گذاری ارتباط می گردد قبول کردن ولایت رسانه بر مخاطب و البته اذعان به عجز و نادانی توسط خود مخاطب است. به بیان دیگر تلویزیون میشود آن همه چیز دانی که به جمع خانواده وارد شده و اهالی کم اطلاع خانواده هر چه او بگوید می پذیرند و این خصیصه ی این رسانه ی سرکش است.

خصلتهای ماهوی تلویزیون به اضافه ی انباشت سازمان! از انسانهای کم عمق خنده  بازاری می شود آنچه به عنوان مناظره از شبکه اول سیما پخش شد. مناظره ی کاندیدا های ریاست جمهوری زمانی مفید است که موجیات تضارب آرا میان کاندیدا ها را فراهم آورد، در آن هنگام است که مخاطب می تواند از قوه ی تعقل خود استفاده نماید و سره را از ناسره تشخیص دهد. هر چند چنین برنامه ای هم زمانی به انتخاب اصلح توسط مردم می انجامد که تبلیغات سنتی هم چونان گذشته قوت داشته باشد تا رای دهنده بتواند ادعاهای کاندیدا را با افعال و کردار کاندیدا و ستاد هایش مقایسه نماید و به درک و شناختی مناسب برسد. شان رییس جمهور، شان جمهور است. هیچ کس جز ملت و البته ولی امت حق ندارد او را مورد پرسش و جستجو از موضع برتر قرار دهد و یا بخواهد جهل و ایراد او را عریان نماید. خود مردم هستند که باید انتخاب کنند و این تنها مردمند که حق پرسش دارند نه کارشناس نماهای سازمانی که غالب کاری اش خنده بازاری است مملو از توهین و تحقیر و لودگی. 

اتفاقی که در سازمان! افتاده این است که به بهانه هایی چون صرفه جویی و یا آلودگی محیط زیست و خراب شدن فضای بصری شهرها و روستاها سعی شده تا شناخت مردم از کاندیداها تنها از طریق رسانه یاشد. دلایل فوق در نگاه نخست منطقی به نظر می رسند و همین هم مسولان انتخابات و حتی کاندیدا ها را مجاب کرده بصورت حداکثری روی سازمان! حساب باز کنند. اما نکته ای که مغفول می ماند هزینه های چنین رویکردی است. زمانی که ما قبول کنیم همه چیز را به سازمان بسپاریم، حتما موعد مرگ مردم سالاری در نظام اسلامی فرا رسیده و ما وارد دنیای رسانه سالاری و ثروت سالاری و تزویر سالاری خواهیم شد و کمتر کسی است که رمز بقای انقلاب را همین مردمی نداند که امروز دارد به لطایف الحیل دشمنان و با کم دانشی های مدیران به محاق می رود.

رسانه ملی تنها تریبون نظامی است که در دنیای تاریک و سرشار از انانیت نفس عماره باید منادی اسلام نابی باشد که ملت ایران بهترین جوانانش را برای حفظ و اعتلای آن داده است و حتما رسانه ی اسلام ناب محمدی به دست نمی آید مگر با استفاده از ظرفیت های حد اکثری دلبستگان به نظام همراه با تعقل و تدبر. هرگز نمی شود با کسانی که عبودیت خود را برای رییس و حقوق و مرایا به اثبات رسانده اند به مدیوم برنامه سازی اسلامی رسید.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۲۲
امضا محفوظ

آنگاه که به عملکرد سازمان اقای ضرغامی در تولید اثاری چون خنده بازار و یا سریالهای سخیف بند تنبانی و یا تبلیغات مبتذل که در ایام حماسه انجام می دهد اعتراض میشد جوابشان این بود که مخاطب دوست دارد و باید آنتن را از bbc و voa گرفت و الخ . . . زمانی که باز هم اعتراض میشد که اقایان با این عملکردتان دارید به شعور مخاطب توهین میکنید و شان رسانه ی جمهوری اسلامی تا این حد تغافل زایی و بیهوده گویی و اتلاف وقت مردم نیست باز هم پاسخ این بود :تو چه میدانی bbc چیست!

در همه ی اوقات تصمیم گیران رسانه ملی خود را در بالا و اوج دانش و دانایی فرض مینمایند و مردم و مخاطبان مشتی بیکار فرض مینمایند که کشته مرده ی جلف بازی و باری به هر جهت اند و هماره در خطر استحمار توسط دیگران قرار دارند و چه بهتر که ما ملت را سرگرم نماییم.

در برهه ای که وزارت فخیم علوم و دولت فضای تضارب ارا بصورت منطقی را در دانشگاهها از بین برده است ٬سیمای ضرغامی هم تمام تلاش خود را مینماید تا هرچه بیشتر از عقلانیت و منطق فاصله گیرد. از دولت که انتظاری نیست و الیته به سیمای ضرغامی هم یه صورت مضاغف  امیدی نیست. مثلی است که میگوید: تو بگو با کی دوستی تا من بگم تو کیستی!!!

از رسانه ای که همه اش از لودگی و هرزگی پر شده همه ی تلاش بر غفلت زایی و استحمار مخاطب است چه انتظاری میتوان داشت. صدا و سیمایی می تواند دانشگاه عمومی باشد که اولا از صاحب نظران و نخبگان استفاده نماید و البته هر چه بیشتر از خود رایی و نگاه امنیتی به مردم بپرهیزد و الیته خود را بالاتر از مخاطبش نداند.

زمانی که همه ی عوامل و مدیران سازمان که عبودیتشان نزد امپراتور ضرغامی ثابت کرده هستند٬ دیگر نمی توان انتظار داشت که بیش از خنده بازار که همه اش توهین و استهزا و غفلت زایی با کمترین بهره هنری و تخصصی برای مخاطب باشد.

امپراتوری رسانه جمهوری اسلامی انقدر غرق در روزمرگی شده که غیر از پخش ترانه هایی که زمانی آنسوی خط قرمز ها بوده اند و یا پخش چند باره سریالهای بی مایه ای چون ساختمان پزشکان نمی تواند افق جدیدی را بشناسد چه برسد به انکه بخواهد به ملت فهیم ایران نشان دهد و دانشگاه عمومی باشد.

کمتر کسی است که از اهمیت مناظرات انتخاباتی در تاثیر گذاری بر انتخابات بی خبر باشد. انقدر کارناشناسان سازمان ضرغامی افراد سخیف و سطحی هستند که حتی نمی توانند درک کنند که کسی که قرار است برنامه ی امور ملتی را در چهار سال اینده تشریح نماید ٬‌نمی تواند در عرض کمتر از پنج دقیقه برنامه های اقتصادی خود را تشریح نماید و از ان طنز تر اینکه دیگری در ۹۰ ثانیه باید علاوه بر نقد برنامه رقیب به طرح برنامه خود نیز بپردازد.

سازمان انقدر دلبسته نود و سطحی نگری های مرسوم شده که عملا ۴ ساعت ملت ایران را به سخره گرفته و در پی نمایش نود اقتصادی و فرهنگی و سیاسی است٬ و گریه دار ماجرا اینجاست که داعیه اخلاق هم دارد و هماره بر ان تاکید مینماید. اوج هنر نمایی هزاران ساعت کار کارشناسی مرحله دومی بوده است که مرحوم منوچهر نوذری شبیه آن و بسا بهتر از آن را برای پیدا کردن بنا و یا لوله کش و حتی دانش أموز نمونه سالها پیش اجرا میکرده و البته بسیار سرگرم کننده تر از حیدری اجرا می نموده است.

در سیمای جمهوری اسلامی کسانی به سخره گرفته میشوند که قرار اس جلوی شرق و غرب عالم علم اسلام را بر افراشته نگه دارند ٬ هشت نفری که یکی از آنها به هر حال قرار است فرد اول اجرایی این بوم باشد در مقابل ملیونها بیننده دست انداخته شدند و ملتی خندیند و ضرقامی دلش خوش بود که اخلاق انتخاباتی رعایت میشود.

این همه علتی جز مدیریت بسته جناب رییس و البته استفاده ابزاری و نمایشی از جریانهای صاحب فکر نمی تواند باشد. هر چه انسان بی مغز تر و بی بته تر حتما ابراز عبودیت برای غیر خدا خواهد داشت و سازمان ضرغامی پر است ادمک هایی که خط قرمزشان جناب رییس است و حتما از این مجموعه حرف اسلام در نمی اید و فقط اتلاف بیت المال را در پی خواهد داشت.


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۶
امضا محفوظ

همایش اتنخاباتی دکتر جلیلی یک عدد ره آورد خوب برای بنده داشت و آن هم این بود که بر بنده ثابت شد که شناختم از کوتوله وزارت علوم احمدی نژاد اشتباه نبود.

این اقا که با انحراف معظم بسته بوده اند و در تروبج جریان های دور از فرهنگ انقلاب در دانشگاهها و در فشار گذاردن جریانهای انقلابی و البته انقلابی نمایی ید طولایی دارند ؛ با مشاهده پسی هوا در ناحیه انحراف میخواهند دگرباره خود را به جریانهای ارزشی بچسبانند

چه می کند این شهوت قدرت

حضور عده ای در همایش انتخاباتی دکتر جلیلی


........................

پ ن: نمی دانم چرا یاد بخشنامه احمقانه وزارت علوم در خصوص انتخابات افتادم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۷
امضا محفوظ

چندی پیش نامه ای منتصب به ادولف هیتلر خطاب به رضا شاه منتشر شد که در آن هیتلر به اعلیحضرت همایونی! نوروز را تبریک گفته بود. 

این را حکما به گردو در دامن ریختن و شکستن سر تشبیه کرده اند چون کمتر کسی است نداند که حاصل این تشکرات و اعلیحضرت گفتن ها شد تقسیم ایران بین روسیه و انگلستان به اضافه ی چند دهه فقر و قحطی و بیچارگی ملت.
رضا شاه میخواست با کدخدای آن روز ببندد و البته کدخدا هم او را به حد اکمل استحمار مینمود.
امروز هم کدخدا ها!!! دارند به عده ای اعلیحضرت و معتدل و سیاستمدار می گویند



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۴۴
امضا محفوظ
فکر کنم بیشتر دوستانی که به وبلاگ حقیر سر می زنند باید از ما جرا های اکران های نوروزی . گشت ارشاد و خصوصی و در وری و چرت و پرت و . . . با خبر باشند.

آنهایی هم که نمیدانند جریان چیست همین قدر بدانند که یک اشتباهی صورت گرفته بود و قرار شده بود که در عوض گرفتن وقت مردم شریف و شهید پرور وقتشان در سینما ها اندیشه و اعتقادات  و خیالاتشان تخریب شود که خوش بختانه در اقدامی به موقع مسولینی تصمیم گرفتند که جلوی این خطیئه ی عظیم گرفته شود.

عجیب ماجرا اینجاست که کسانی که تا خرتناق اسیر رانت و بی قانونی اند امروز نامه نگار و بیانیه نویس و ازادی خواه شده اند و سر برآورده اند که ای داد بی داد قانون از بین رفت و بی قانونی حاکم شد و سینما نابود گشت و از فردا باید جیره خور هالیوود شویم.

چند نکته خطاب به این به اصطلاح سینما دانان هیچ چیز ندان:

اولا مگر الان ما جیره خوار پدر حضرات هستیم که اگر ایشان را از جریان امور سینمایی بیرون بیندازند ما باید جیره خور هالیوود شویم. به جان عزیزم اگر در این سینمایی که امثال "م.ح.ف.ب" که قبل از انقلاب در خانه تلویزیزن هم نداشته و یا آن عزیز ریش بلند"س.س" صاحبانش هستند را گل بگیریم و و خدای نکرده فیلم ها غیر اخلاقی و خاک بر سری امریکایی اصل با کیفیت HD در سینما پخش کنیم خیلی بهتر است و کمتر بد آموزی خواهد داشت. حداقلش آن است که مخاطب می داند می خواهد فیلم خاک بر سری ببیند و می بیند.

دوما خطاب به همین هایی که در پناه این غوغای جدید به دنبال احیای صنعت سینمایند؛ آن زمانی که شما سینما ، این سیمرغ پران عرصه رسانه را در حد صنف بغال و لوله کش و تخلیه چاه تنزل دادید سینما چیزی اش نشد و امروز که به حق قرار است از حریم و حیا و عفت و اخلاق در جامعه دفاع شود سینما مورد تعرض قرار گرفته و افرادی که همه هستشان را از شکاف های ارشاد و دیگر سازمانهای پول افشان سینمایی جمع کرده اند منافعشان در خطر قرار گرفته سینما ورشکست خواهد شد و امنیت اجتماعی تهدید می شود.

سوما . . .

"زندگی خصوصی " یک فیلمفارسی بسیار مبتذل است که زیر لوای شعر و شعارهای سیاسی ، همه ضعف فرم و محتوای خود را پنهان می سازد. آن نماهای سوپر اکستریم کلوزآپ ( یا به قولی "دماغ شات " و " لب و دهن شات" ! ) که بدون هرگونه توجیه دراماتیک یا ساختاری در یک سکانس، مدام به یکدیگر کات می خورند و از هرگونه نماهای با اندازه واسط ، بی بهره هستند ، برای بی دانشی فیلمساز ( که البته بیش از این نیز از وی انتظار نمی رفت ) کفایت می کند و ایضا برای کج سلیقگی مسئولان جشنواره فیلم فجر در گنجاندن چنین اثر ماقبل آماتوری برای بخش مسابقه سینمای ایران!!*

فیلم "گشت ارشاد" همچنان از گرایشات مسبوق به سابقه کارگردان به فیلمفارسی رنج می برد و در ترکیب با توهمات سیاسی/اجتماعی وی به یک فیلمفارسی بی هویت بدل شده است. در واقع خود فیلمساز نیز با نمایش عکس بهروز وثوقی در فیلم "کندو" بر تابلوی کائنات(که تعبیر و مفهوم خاصی در فیلم دارد) بر این شبهه فیلمفارسی، مهر تایید می زند. متاسفانه علیرغم همه این دلبستگی و وادادگی ، فیلمساز به هیچ وجه حتی به ساختار سینمایی همان فیلم "کندو" نیز نمی تواند برسد و در میانه شعار و قیصر و گنج قارون و ...می ماند! اجرای بسیار ضعیف سکانس ماقبل پایان در آن نمایشگاه اتومبیل خود ، نشانگر نزول فیملسازی شده که در آثاری همچون "مردی شبیه باران " و "مردی از جنس بلور " و حتی "سنگ ، کاغذ ، قیچی" از خود هوش و ذوقی نشان داده بود.**

امضامحفوظ

......................

پ.ن: به بهانه ماجرای "گشت ارشاد" و "خصوصی" این چند خط را نوشتم

ب.ن: اگر از متن چیزی دستگیرتان نشد ناراحت نباشید ، این نوشته ها چکیده یک دنیا حرف در عرصه سینما و فرهنگ است که امروز واقعا مثل کودک یتیمی هستند که هر که از راه می رسد به بهانه خدمت بهشان یکی توی سرشان می زند. شاید در آینده مفصل تر درباره این قبیل مسایل بحث شود.

ک.ن:اتقواالله و قولوا قولا سدیدا (خیلی دارند به قلاده ها ظلم میکنند چند سایت خبری بی تقوا مثل "خ.آ" یا "ک.س" یا"س.م" یا "ع.ای" و بقیه شان . صد رحمت به مسیح علینژاد)

آ.ن: از سوما به بعد را نوشتم ولی به نظرم نباید نشرش کرد. این نکته ها تا نهما رفت ولی برنگشت! . . .

*تعبیر استاد مستغاثی از هنر نمایی فرح بخش

**تعبیر استاد مستغاثی از گشت ارشاد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۱ ، ۰۱:۴۵
امضا محفوظ