تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آوینی» ثبت شده است

موتو قبل ان تموتو

یعنى منتظر منشین که مرگت در رسد؛

مرگ را دریاب

پیر شو پیش از آنکه پیر شوى و پیرى بى‌رنگى است.

هفته ی دفاع مقدس گرامی باد. همیشه وقتی فیلم افق ملاقلی پور را میدیدم در آن لحظه ی آخر که مجتبی در آغوش نصرت به شهادت میرسد احوالم دگرگون می شود. یاد احمد٬ یاد مجتبی !

چقدر سخت بوده است دفاع. امروز که معین را به اسلام و انقلاب هدیه کردیم حال نصرت ها را درک میکنم



پ.ن: قطعه به یاد ماندنی افق در ادامه مطلب

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۲ ، ۱۴:۱۲
امضا محفوظ

برخی گفتند برنامه (مناظره)سرگرم کننده است. من این را هم برای صدا و سیما هنر میدانم. در ارکان صدا و سیما سه هدف بزرگ وجود دارد؛ اول تفریح و سرگرمی، دوم اطلاعات، خبر و آموزش و سوم ارشاد و تربیت


متن فوق اظهار نظر یکی از عوامل مناظره ی کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. ایشان در اظهار نظری شگفت انگیز رسالت اصلی تلویزیون را سرگرمی وتفریح میداند که اگر شد بعد از آن گردش اطلاعات و خبر رسانی و در نهایت اگر مجال و حال بود ارشاد و تربیت هدف سازمان است!

با کمی مداقه در این اظهار نظر و البته بررسی اجمالی برنامه ها و سیاست های حاکم بر رسانه ملی! می شود نگاه حاکم بر این سازمان! را کشف نمود. توسعه غیرمنطقی و شتابزده شبکه ها که سبب کمبود برنامه و پر نمودن آنتن به هر قیمتی میگردد، دنبال نمودن ایجاد سرگرمی صرف و غفلت زایی و میدان دادن به افرادی که کمترین قرابت را با گفتمان انقلاب اسلامی ندارند و کپی برداری های فراوان چه در فرم چه در محتوا از شبکه های خارجی را می توان شاخصه های اصلی فاصله گرفتن رسانه ملی از آنچه که باید باشد، معرفی کرد.

اما تلویزیون جمهوری اسلامی مگر چگونه باید باشد؟

تلویزیون در شان جمهوری اسلامی دانشگاه عمومی است. یعنی هماره سعی بر آگاهی و بیداری انسان در برقراری نسبتش با عالم، دغدغه اصلی برنامه سازان و مدیران رسانه است و البته این مهم در تنافر با رعایت اصل جذابیت در برنامه سازی نخواهد بود. جذابیت باید به عنوان ابزاری برای انتقال هدفی متعالی دستمایه ی رسانه ی جمهوری اسلامی باشد نه به عنوان غایت قصوی تریبون نظام اسلامی. 

شاید فاصله ای که اکنون سازمان! مستقر در جام جم با آنچه بزرگان انقلاب ترسیم کرده اند دارد به دو جهت باشد٬ احتمال اول اینکه این ابزار قدرتمند و تریبون مجانی به دست افرادی بیافتد که یا نسبت به نظام و انقلاب اسلام کینه های بدر و خیبری دارند و یا در حالت بهتر نسبت به اسلام و مبانی انقلاب اسلامی بی تفاوت باشند و برایشان توفیری نداشته باشد که زیر چکمه های لیبرال دموکراسی می چرند یا تحت پرچم اسلام ناب محمدی روزگار میگذرانند.

دومین احتمال زمانی است که متولیان و مدیران رسانه انقلاب از روی ندانم کاری و نا آشنایی با رسانه، آن را تبدیل به سازمان نموده و نگرش های مدیریتی که مثلا بر وزارت راه و یا وزارت نفت حاکم است را بر رسانه ی انقلاب حاکم می کنند و در این احتمال دوم اگرچه سران رسانه شاید دلبسته و علاقمند به انقلاب اسلامی باشند ولی در عمل کار رسانه به دست افراد گروه اول خواهد افتاد و رسانه ملی و انقلابی در چاه مرکب غفلت زایی و عبرت زدایی حتما غرق خواهد شد.

با تفاسیر فوق نشان دادن چند باره مجموعه های بی هویت چون ساختمان پزشکان و یا نشان دادن شوهای تلویزیونی و استفاده بی محابا از موسیقی هایی که روزی خط قرمز بوده اند به راحتی قابل تحلیل است. سازمان دارد هر کاری می کند تا در گیر و دار رقابت نفس گیر با BBC persian  و VOA و manoto  جذابیتی بیشتر از اینان خلق نماید و البته در این رقابت تنها چیزی که فراموش شده اسلام و رسالت رسانه اسلامی است. اینکه هر روز بیشتر از دیروز برنامه های تلویزیون اسلامی شبیه شبکه های معاند می شود گواه روشنی بر این است که جذابیت بدون در نظر گرفتن اصول اصیل اسلامی هدف اصلی برنامه سازان سیما قرار گرفته است و این موجب تولید انبوهی اثار سطحی و بی مایه چون خنده بازار و کمدی های هر شبی و یا سریال های مناسبتی شده است. حتما نشناختن تلویزیون و البته رسانه سبب شده تا مدیران خیال کنند می توانند مفاهیم خوب و اخلاقی را اولا توسط افراد بی مایه و ثانیا در قالبهای ضد دینی و ضد اسلامی انتقال دهند.

برخورد صدا و سیما با یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هم البته از این اشکالات اساسی که بر سازمان! حاکم است مبری نیست و همگان شاهدند که سازمان! هر کاری می کند تا برنامه های تبلیغاتی کاندیدا ها را جذاب نماید و البته میل شدیدی هم دارد که کل ماجرای انتخابات را بصورت انحصاری در سازمان خلاصه کند که البته این دومی معلول ماهیت انحصارجوی رسانه ای چون تلویزیون است و نمی توان به مدیرانی که تا این حد در برابر این هیولای قرن بیستمی خاضعند ایرادی گرفت. در مواجهه مخاطب و تلویزیون آنچه سبب تاثیر گذاری ارتباط می گردد قبول کردن ولایت رسانه بر مخاطب و البته اذعان به عجز و نادانی توسط خود مخاطب است. به بیان دیگر تلویزیون میشود آن همه چیز دانی که به جمع خانواده وارد شده و اهالی کم اطلاع خانواده هر چه او بگوید می پذیرند و این خصیصه ی این رسانه ی سرکش است.

خصلتهای ماهوی تلویزیون به اضافه ی انباشت سازمان! از انسانهای کم عمق خنده  بازاری می شود آنچه به عنوان مناظره از شبکه اول سیما پخش شد. مناظره ی کاندیدا های ریاست جمهوری زمانی مفید است که موجیات تضارب آرا میان کاندیدا ها را فراهم آورد، در آن هنگام است که مخاطب می تواند از قوه ی تعقل خود استفاده نماید و سره را از ناسره تشخیص دهد. هر چند چنین برنامه ای هم زمانی به انتخاب اصلح توسط مردم می انجامد که تبلیغات سنتی هم چونان گذشته قوت داشته باشد تا رای دهنده بتواند ادعاهای کاندیدا را با افعال و کردار کاندیدا و ستاد هایش مقایسه نماید و به درک و شناختی مناسب برسد. شان رییس جمهور، شان جمهور است. هیچ کس جز ملت و البته ولی امت حق ندارد او را مورد پرسش و جستجو از موضع برتر قرار دهد و یا بخواهد جهل و ایراد او را عریان نماید. خود مردم هستند که باید انتخاب کنند و این تنها مردمند که حق پرسش دارند نه کارشناس نماهای سازمانی که غالب کاری اش خنده بازاری است مملو از توهین و تحقیر و لودگی. 

اتفاقی که در سازمان! افتاده این است که به بهانه هایی چون صرفه جویی و یا آلودگی محیط زیست و خراب شدن فضای بصری شهرها و روستاها سعی شده تا شناخت مردم از کاندیداها تنها از طریق رسانه یاشد. دلایل فوق در نگاه نخست منطقی به نظر می رسند و همین هم مسولان انتخابات و حتی کاندیدا ها را مجاب کرده بصورت حداکثری روی سازمان! حساب باز کنند. اما نکته ای که مغفول می ماند هزینه های چنین رویکردی است. زمانی که ما قبول کنیم همه چیز را به سازمان بسپاریم، حتما موعد مرگ مردم سالاری در نظام اسلامی فرا رسیده و ما وارد دنیای رسانه سالاری و ثروت سالاری و تزویر سالاری خواهیم شد و کمتر کسی است که رمز بقای انقلاب را همین مردمی نداند که امروز دارد به لطایف الحیل دشمنان و با کم دانشی های مدیران به محاق می رود.

رسانه ملی تنها تریبون نظامی است که در دنیای تاریک و سرشار از انانیت نفس عماره باید منادی اسلام نابی باشد که ملت ایران بهترین جوانانش را برای حفظ و اعتلای آن داده است و حتما رسانه ی اسلام ناب محمدی به دست نمی آید مگر با استفاده از ظرفیت های حد اکثری دلبستگان به نظام همراه با تعقل و تدبر. هرگز نمی شود با کسانی که عبودیت خود را برای رییس و حقوق و مرایا به اثبات رسانده اند به مدیوم برنامه سازی اسلامی رسید.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۲۲
امضا محفوظ



به عزت و جلالم قسم ناامید میکنم امید بنده‌ای را که امیدش به غیر از من باشد...


.............
پ.ن: حدیث قدسی از حضرت ایت الله مجتهدی ٬ پیر متقی دوست داشتنی
پ.ن: حدیث فوق تجربه شده است
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۱
امضا محفوظ

استاد یوسفعلی میرشکاک را شاید بتوان شبیه ترین فرد در قید حیات به شهید سید مرتضی دانست. متن زیر اخرین دست نوشته ایشان است

میرشکاک

احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون (عنکبوت-2)

در سیاه‌ترین اعصار به دعوی ایمان سر برآوردیم و به پیشوایی مردی مردستان از سلاله اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خواب جهانخواران را برآشفتیم و سلسله ستم را گسستیم، لاجرم درهای فتنه را بر ما گشودند. پایداری کردیم، جنگ را بر ما تحمیل کردند. دشمن را زبون کردیم، قطعنامه را پیش آوردند. تاب آوردیم، از شش جهت ما و برادران ما را محاصره کردند و به قصد خاموش کردن نور خدا و جان به در بردن از نابودی محتوم، فرومایه ترین دشمنان اهل بیت(ص) را برانگیختند تا به پیکار با ما برخیزند.

***

روزی که هانتینگتون تئوری جنگ تمدن ها را مطرح کرد و برخی اهل تفکر آن را نفی کردند و بعضی گفتگوی تمدن ها را در برابر آن عرضه داشتند، من به این می اندیشیدم که غرب برای دفع نیروی مهاجم تمدن اسلامی کدام چاره را در پیش خواهد گرفت؟

هنگامی که موج بیداری اسلامی اغلب کشورهای عربی را درنوردید، معلوم شد که ساموئل هانتینگتون به خطا نرفته و در ارزیابی خود از توانمندی جهان اسلام و تمدن اسلامی اشتباه نکرده است. پس پیش از آنکه این توانمندی غرب را هدف بگیرد و در دژ استکبار جهانی رخنه کند، باید برای دفع آن راه چاره ای می یافتند.

راه چاره این بود که دروازه‌های برادرکشی را بر روی مسلمانان بگشایند. نخستین نطع این آزمون، عراق بود. اهل سنت را علیه شیعیان برانگیختند و شیعیان را علیه برادران سنی مذهب خود. عوامل خود را به تخریب مشاهد و مقابر مقدس شیعیان واداشتند و گناه آن را به گردن اهل سنت انداختند. و چندان از این آب گل آلود ماهی گرفتند که توده‌ها در یکدیگر به چشم دشمن نگریستند و به جان هم افتادند و اکنون روزی نیست که این فتنه جان چند زن و مرد و کودک را نگیرد و چندین زخمی بر جای نگذارد.

کشاکش و پیکاری که در عراق برانگیخته شده به دست فتنه انگیزان سر از سوریه به درآورد. نبرد میان عوامل وهابی و دولت سوریه به درازا کشید و نتیجه‌ای که استکبار می‌خواست حاصل نشد؛ چاره‌ای جز این نبود که علمای دروغین و خود فروخته را برانگیزند و آنها را برای تیره و تار کردن فضای پیش روی مردم به صادر کردن فتوای جهاد علیه شیعیان و تخریب مشاهد مورد تقدیس و تکریم آنان وادارند.

***

غرب آهنگ آن دارد که با از پا درآوردن دولت سوریه و دامن زدن به برادرکشی در آن دیار، مردم لبنان و اردن و دیگر کشورهای مسلمان را علیه یکدیگر برانگیزد و اسرائیل را از معرض هرگونه خطر قطعی و احتمالی دور نگهدارد. اما چه کسی خواهد توانست توده‌های ناآگاه را از خدمت ناخواسته به دشمنان مانع شود؟

مهار توده‌ها، عواطف آنهاست و امروز غرب به واسط روحانی نمایان وهابی، این مهار را محکم به دست گرفته و نیروی مسلمانان را علیه خود آنها به کار انداخته است.

***

آیا مزار حجر بن عدی از خود وی گرامی‌تر است؟

معاویه که سلف وهابی‌ها بود، حجر و یاران وی را در «مرج عذرا» سر برید و امروز اخلاف وی مزار حجر را ویران می‌کنند. کفار، پیکر جعفر بن ابی طالب(علیهما السلام) را مثله کردند و امروز کافردلان مزار آن حضرت و دیگر اصحاب پیامبر را زیر و زبر می‌کنند و ما نیز چاره‌ای نداریم جز اینکه به مولای خود امیر مومنان(علیه الصلوه و السلام) اقتدا کنیم.

هنگامی که منافقین امت، خبر شهادت جعفر(ع) را به مولا رساندند، و دیدند خاموش شده است، شروع کردند مثله شدن آن حضرت را با آب و تاب و شرح و تفصیل بیان کردن و چندان پُر گفتند که مولا(علیه الصلوه و السلام) فرمود:«انا لله و انا الیه راجعون». ما نیز همین می‌گوییم و در کمین فرصت می‌نشینیم.

باشد که برادران ناآگاه و فریب خورده ما به خود آیند و دریابند که جهل و خیره سری، آنها را به سربازان بی جیره و مواجب امپریالیسم و صهیونیسم بدل کرده است. و اگر به خود نیامدند، آنگاه خواهند دید که زمین و زمان به یاری سربازان و شیعیان بقیه الله الاعظم(علیه الصلوه و السلام) کمر بسته است و برانداختن زمره شرک و کفر و نفاق بسیار آسان بوده و تردید و درنگ ما نه از سر ضعف و زبونی بلکه از سر رحمت و رأفت بوده است. بی گمان پشت این ابرهای تیره و تار که سرزمین های اسلامی را در خود فروپوشانده و بلا و مصیبت می‌بارند، خورشیدی پنهان است که ستمدیدگان جهان طلوع آن را با درد و حسرت، قرن ها منتظر بوده اند.

نشانه‌های طلوع خورشید حقیقت همین فتنه هایی است که در سراسر جهان و به ویژه در سرزمین‌های اسلامی چشم‌ها را خیره و خردها را تیره کرده است.

ام حسبتم ان تدخلوا الجنه ولما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم، مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا، حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه، متی نصرالله؟ الا ان نصر الله قریب (بقره- 214)


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۲۴
امضا محفوظ


  خیلی کم اند اثاری از جنس هنر که در دنیای ماشینی امروز سر به خباثت ابتذال فرود نیاورده باشند.

خیانت ، فساد، خشونت، قتل، غارت و هرزگی تبدیل به ویژگی های تولیدات فرهنگی عصر ما شده است و متاسفانه در ایران هم این طور است، تا حدودی

اما هستند معدود متعهدینی که دلشان برای سرنوشت بشریت می سوزد سعی دارند ارزشها را زنده نگاه دارند.

امضامحفوظ

..........................................................................

پ.ن: کلیپی است از ماهر زین خواننده لبنانی الاصل که بر خلاف جریان رایج اثار هنری در غرب به سنت رسول الله و تحکیم بنیان خانواده کمر بسته است. ویدئو های دیگر این خواننده را هم توصیه می کنم

ب.ن: چند نفر در کشور ما با این دید به تولید اثار هنری و رسانه ای می پردازند؟

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۵۱
امضا محفوظ
ظهور حاتمی کیا در سینمای انقلاب واقعه ای است نظیر انقلاب. هر کس سینما را بشیاسد و آدم مغرضی هم نباشد، قدر حاتمی کیا را به مثابه یک فیلمساز در خواهد یافت. اما حاتمی کیا فقط در این حد توقف ندارد. او در عرصه سینما مظهر انسان هایی است که با انقلاب اسلامی ایران در تاریخ ظهور کرده اند و آنان را باید « طلایه داران عصر معنویت » خواند. او یک « بسیجی » است.

در میان کلمات، کلمه ای بدین زیبایی بسیار کم است: « بسیجی ». نه از آن لحاظ که سخن از موسیقی الفاظ می رود و نه از لحاظ ایماژی که در ذهن می سازد؛ نه، جای این حرف ها اینجا نیست. از آن روی که این کلمه بر مدلولی دلالت دارد که تجسم کامل آن روحی است که در « آوردگاه جهاد در راه خدا » تحقق یافته است. بگذار بگویند فلانی رمانتیک می نویسد، اما من اگر بخواهم در بند این حرف ها باشم دیگر نمی توانم عاشق بسیجی ها بمانم. اما تو « ابراهیم جان »، بسیجی و عاشق بمان و جز درباره عشاق حق و بسیجی ها فیلم مساز، و هرگاه خسته شدی، این شعرگونه را که یک جانباز برایت نوشته است بخوان:


ای بلبل عاشق، جز برای گل ها مخوان!

دست دعای دلسوختگان

آن همه بلند است

که تا آسمان هفتم می رسد.

 من پاهایم را بخشیده ام

 تا این دل سوخته را

 به من بخشیده اند.

اما اگر پاهایم را باز پس دهند

تا این دل سوخته را بازستانند

آنچه را که بخشیده ام

باز پس نخواهم گرفت.

دل من یک شقایق است، خونین و داغدار.

ای بلبل عاشق،

جز برای شقایق ها مخوان!

آقاسید

.....................................

پ.ن: داشتم نقد شهید سید مرتضی را درباره "مهاجر" می خواندم که به این تعابیر عجیب سید راجع به حاتمی کیا رسیدم

ب.ن: ای کاش می شد خود این بلبل عاشق هم یک توجهی به این نوشته ها داشته باشد. ای کاش!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۰ ، ۲۲:۵۷
امضا محفوظ
صحبت درباره وضعیت صدا و سیما و سینما خیلی اسان است.  شاید علت این سهولت ذات این پدیده باشد اما نکته ای که در اینجا مغفول می ماند این است که در دنیای صدا و تصویر همه چیز همانی نیست که ما در اولین برخورد فکر می کنیم که درک کرده ایم. به نظر می رسد اگر اندکی در  این پدیده تامل نماییم این امر بدیهی می نماید که صحبت کردن درحوزه فرهنگی همانقدر که می تواند عمار گونه باشد همانقدر هم می تواند شیخ پشم الدین* مابانه گردد.

تا هنگامی که ما درک درستی از رسانه نداشته باشیم ورود به آن غیر از تباهی و گمراهی و ضلالت  هیچ ندارد ، نمونه های از این دست بسیارند، از نوری زاده  و مخملباف گرفته تا فرهادی و گلشیفته و الخ. مسلما هیچ کدام از اینها در ابتدای ورود به این وادی فکرش را هم نمی کرده اند که به اینجا برسند و بسا که در این خیال بوده ند که در پی اصلاح امت اسلام برامده اند و برای رضای خدا فعالیت می کنند.

قتنه 88 شاید از تاریخی ترین و نیکو ترن حوادثی بود که می توانست در سر راه ملتی قرار گیرد که قرار است تمدنی نوین را به جهانیان معرفی کند و استاندارد های زندگی در سراسر گیتی را ارتقا بخشند. همین فتنه و ماجرای استفاده دشمن از ظرفیت رسانه بود که به همه ی دلسوزان اسلام انقلاب قدرت رسانه را نمایاند و ایشان را ترغیب کرد که در این حوزه ورود نمایند.

اما نکته ای که در این میان کمتر به آن توجه می شود این است که  در هر حوزه ای اگر بخواهیم از ابزار استفاده کنیم(هر چند ابزار ساده ای مانند تفنگ کلاشینکوف!) اول باید مدتی آموزش ببینیم تا از آسیب های احتمالی ناشی از استفاده  نادرست از ابزار در امان باشیم. پس چرا ما در حوزه پیچیده ای مانند رسانه به خودمان اجازه می دهیم هر وقت دلمان خواست هر اظهار نظری انجام دهیم و به زعم خودمان از ابزار رسانه در جهت پیشبرد اهداف جبهه انقلاب اسلامی استفاده کنیم؟

بزرگ مرد رسانه انقلاب اسلامی  شهید آوینی در این حوزه بسیار غور کرد و مطالعه نمود و در انتها با احتیاطی غیر قابل باور وارد کار رسانه ای شد و البته هم توانست سبکی نوین را در همه ی حوزه هایی رسانه ای که در آنها فعالیت نمود را به عالمیان معرفی نماید. از شیوه مستند سازی انسان محور در جنگ که در اغازین سالهای هزاره دوم الگوی خبره ترین فیلمسازان می شود تا جریان نویسندگی با تعهد که او در سوره پایه ریخت همه حاصل همین شیوه برخورد درست ایشان با رسانه بوده است(هر چند هنوز انسانهایی تا این حد هوشیار پیدا نشده اند که آن جریان مبارک که در سوره آغاز شد را ادامه دهند و ما امروز هیچ رسانه ای اعم و از مکتوب غیر آن نداریم که آن ویژگی ها را داشته باشد.)

اگر جنگ امروز را جنگ نرم بدانیم و فرمانده را شخص رهبر مقتدرمان فرض نماییم می شود این طور نتیجه گرفت که نیرو ها اعم از افسر و سرباز موظفند بنا برصلاحدید این دیده بان قدرتمند آرایش جنگی بگیرند. ایشان آوینی را سید شهیدان اهل قلم نامیدند تا کسانی که خود را رسانه ای و فرهنگی می دانند به شیوه و مرام این بزرگوار عمل نمایند و میدان دار این نبرد عظیم تمدن ساز باشند. اما کسی نبود که نبود و البته که هنوز هم نیست! امام بزرگوار امت اسلامی که جوانان امت اسلامی از لبنان و بحرین تا مصر و تونس و حجاز به امر ایشان جان خود را فدای اسلام و قران می کنند راهکار مقابله و پیروزی در این جنگ نرم را بار ها و بارها گفته اند.

ایشان بارها راه نبرد را در آینه ی این آیه شریفه نشانمان داده اند (نماز جمعه 14 خرداد)که:

" یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَقُولُواْ قَوْلاً سَدِیداً"

قول سدید  سخنى است که در آن سستى و لغو و دروغ و نفاق نباشد. سخنى که همچون سدّى محکم، جلو شکّ و شبهه و فساد را بگیرد. یعنی عزیزان، اگر شما از چیزی خوشتان نیامد و یا به آن انتقادی داشتید اولا کاملا فنی و محکم و با ادله برخورد وبحث نمایید ، ثانیا از موضع عدل خارج نشوید.

با یکی از دوستان که به خاطر یکی از محصولات اخیر صدا و سیما حسابی بر اشفته بود و به قول عزیزی کله اش داغ شده بود در همین رابطه صحبت می کردیم. میگفت :" وقتی ضرغامی بد کار می کند باید تمام تلاشمان را بکنیم تا او را به راه راست هدایت کنیم!" به او گفتم:" شما 5 تا از شاخصه های راه راست در کار رسانه ای را به بنده نشان بده خودم خدمت برادر ضرغامی می رسم" و آن عزیز دل نتوانست.

مطلبی که این همه مقدمه برای آن ذکر شد تا شاید مقبول افتد این است که اگر داعیه حمایت از اسلام  قران و انقلاب را داریم نباید در اموری که در آنها تخصص کافی را کسب نکرده ایم ورود پیدا کنیم که زیانش از منفعتش بسی بیشتر است. درست همان مطلبی که شهید دکتر چمران بزرگ  فرمودند:

" می‌گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می پذیرم. اما می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد بی تقواست."

امضامحفوظ

.......................................

پ.ن: پیش تر از این در همین وبلاگ گفته شده بود که وبلاگنویسی یعنی تفکرات بلند بلند که خوبی اش این است که این تفکرات بازخورد هم دارد.

ب.ن: این مطلب را در ادامه و شاید اصلاح پست قبل نوشتم. به نظرم پست قبل یک اشکالی داشت که البته در فضای فکری بچه حزب الهی ها همه گیر است و آن "غرزدن" است

*منظور از شیخ پشم الدین همان "ابوموسی اشعری" است. نقل است این موجود ریش بسیار زیادی داشت

** درباب قول سدید

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۰ ، ۱۸:۲۶
امضا محفوظ