استاد یوسفعلی میرشکاک را شاید بتوان شبیه ترین فرد در قید حیات به شهید سید مرتضی دانست. متن زیر اخرین دست نوشته ایشان است
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون (عنکبوت-2)
در سیاهترین اعصار به دعوی ایمان سر برآوردیم و به پیشوایی مردی مردستان از سلاله اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خواب جهانخواران را برآشفتیم و سلسله ستم را گسستیم، لاجرم درهای فتنه را بر ما گشودند. پایداری کردیم، جنگ را بر ما تحمیل کردند. دشمن را زبون کردیم، قطعنامه را پیش آوردند. تاب آوردیم، از شش جهت ما و برادران ما را محاصره کردند و به قصد خاموش کردن نور خدا و جان به در بردن از نابودی محتوم، فرومایه ترین دشمنان اهل بیت(ص) را برانگیختند تا به پیکار با ما برخیزند.
***
روزی که هانتینگتون تئوری جنگ تمدن ها را مطرح کرد و برخی اهل تفکر آن را نفی کردند و بعضی گفتگوی تمدن ها را در برابر آن عرضه داشتند، من به این می اندیشیدم که غرب برای دفع نیروی مهاجم تمدن اسلامی کدام چاره را در پیش خواهد گرفت؟
هنگامی که موج بیداری اسلامی اغلب کشورهای عربی را درنوردید، معلوم شد که ساموئل هانتینگتون به خطا نرفته و در ارزیابی خود از توانمندی جهان اسلام و تمدن اسلامی اشتباه نکرده است. پس پیش از آنکه این توانمندی غرب را هدف بگیرد و در دژ استکبار جهانی رخنه کند، باید برای دفع آن راه چاره ای می یافتند.
راه چاره این بود که دروازههای برادرکشی را بر روی مسلمانان بگشایند. نخستین نطع این آزمون، عراق بود. اهل سنت را علیه شیعیان برانگیختند و شیعیان را علیه برادران سنی مذهب خود. عوامل خود را به تخریب مشاهد و مقابر مقدس شیعیان واداشتند و گناه آن را به گردن اهل سنت انداختند. و چندان از این آب گل آلود ماهی گرفتند که تودهها در یکدیگر به چشم دشمن نگریستند و به جان هم افتادند و اکنون روزی نیست که این فتنه جان چند زن و مرد و کودک را نگیرد و چندین زخمی بر جای نگذارد.
کشاکش و پیکاری که در عراق برانگیخته شده به دست فتنه انگیزان سر از سوریه به درآورد. نبرد میان عوامل وهابی و دولت سوریه به درازا کشید و نتیجهای که استکبار میخواست حاصل نشد؛ چارهای جز این نبود که علمای دروغین و خود فروخته را برانگیزند و آنها را برای تیره و تار کردن فضای پیش روی مردم به صادر کردن فتوای جهاد علیه شیعیان و تخریب مشاهد مورد تقدیس و تکریم آنان وادارند.
***
غرب آهنگ آن دارد که با از پا درآوردن دولت سوریه و دامن زدن به برادرکشی در آن دیار، مردم لبنان و اردن و دیگر کشورهای مسلمان را علیه یکدیگر برانگیزد و اسرائیل را از معرض هرگونه خطر قطعی و احتمالی دور نگهدارد. اما چه کسی خواهد توانست تودههای ناآگاه را از خدمت ناخواسته به دشمنان مانع شود؟
مهار تودهها، عواطف آنهاست و امروز غرب به واسط روحانی نمایان وهابی، این مهار را محکم به دست گرفته و نیروی مسلمانان را علیه خود آنها به کار انداخته است.
***
آیا مزار حجر بن عدی از خود وی گرامیتر است؟
معاویه که سلف وهابیها بود، حجر و یاران وی را در «مرج عذرا» سر برید و امروز اخلاف وی مزار حجر را ویران میکنند. کفار، پیکر جعفر بن ابی طالب(علیهما السلام) را مثله کردند و امروز کافردلان مزار آن حضرت و دیگر اصحاب پیامبر را زیر و زبر میکنند و ما نیز چارهای نداریم جز اینکه به مولای خود امیر مومنان(علیه الصلوه و السلام) اقتدا کنیم.
هنگامی که منافقین امت، خبر شهادت جعفر(ع) را به مولا رساندند، و دیدند خاموش شده است، شروع کردند مثله شدن آن حضرت را با آب و تاب و شرح و تفصیل بیان کردن و چندان پُر گفتند که مولا(علیه الصلوه و السلام) فرمود:«انا لله و انا الیه راجعون». ما نیز همین میگوییم و در کمین فرصت مینشینیم.
باشد که برادران ناآگاه و فریب خورده ما به خود آیند و دریابند که جهل و خیره سری، آنها را به سربازان بی جیره و مواجب امپریالیسم و صهیونیسم بدل کرده است. و اگر به خود نیامدند، آنگاه خواهند دید که زمین و زمان به یاری سربازان و شیعیان بقیه الله الاعظم(علیه الصلوه و السلام) کمر بسته است و برانداختن زمره شرک و کفر و نفاق بسیار آسان بوده و تردید و درنگ ما نه از سر ضعف و زبونی بلکه از سر رحمت و رأفت بوده است. بی گمان پشت این ابرهای تیره و تار که سرزمین های اسلامی را در خود فروپوشانده و بلا و مصیبت میبارند، خورشیدی پنهان است که ستمدیدگان جهان طلوع آن را با درد و حسرت، قرن ها منتظر بوده اند.
نشانههای طلوع خورشید حقیقت همین فتنه هایی است که در سراسر جهان و به ویژه در سرزمینهای اسلامی چشمها را خیره و خردها را تیره کرده است.
ام حسبتم ان تدخلوا الجنه ولما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم، مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا، حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه، متی نصرالله؟ الا ان نصر الله قریب (بقره- 214)