کلاً عشقی نویس ماهری نبوده و نیستم . بعضا شاید نظرم به نظر خانم مدیر در فیلم رامبد جوان که می گفت:"عشق فقط دو جوره، عشق مادر به فرزند و عشق بنده به خدا. . . "* نزدیکتر باشد. البته منکر بقیه انواع عشق هم نمی شوم، شاید باشد؛ ما که ندیدیم**.
عشق لیلی و مجنون که مجنون تا دم مرگ سر به بیابان می گذارد و در نهایت فراق دق می کند و یا عشق شیرین و فرهاد که با وجود عدم امکان وصال! تا ته دنیا ادامه می یابد هم مطالبی است که فقط در داستان خوانده ام. اما از انواع اول و دوم عشق که آن خانم مدیر در فیلم رامبد جوان گفت و البته منظور کارگردان و نویسنده تمسخر این گزاره بود ، بسیار دیده ام. چه بسیار بنده هایی که در راه معبود عاشقانه جانبازی کردند و چقدر مادر که برای آسایش فرزندانشان سوختند.
یکی از نزدیکترین مثالهایی که به ذهنم در این رابطه می رسد همین بنده خدا "ننه علی" بود.(خدا بیامرزدش) نمی دونم بیست یا سی سال، اما خیلی سال! بعد از شهادت پسرش، دل نداشت از قبر او هم جدا شود. عاشق بود اساسی ان هم از نوع اول بود که به دوم بدل شد.(یا دوم به اول یا هیچکدام، از اول اول بود) تو برف و بارون و سوز سرما و آفتاب و حرم گرما درون یک اتاقک حلبی بالای قبر پسرش روزگار می گذراند. اصلا در قطعه شهدا معروف بود که اعیاد پیش ننه علی صفای دیگری دارد . بگذریم.
پست قبلی هم عاشقانه بود اما از خودم نبود.***
اصولا مقوله عشق خیلی پیچیده است و ما هم اگر بیش از این بنویسیم کیبردمان می سوزد**** فقط یک جمله در انتها که به نظرم علت نوشتن این چند خط شد
نیست در شهر نگاری دل ما را ببرد ، چه کنم؟
امضامحفوظ
.......................
*: راستش را بخواهید بقیه اش یادم نیست بروید فیلم را ببینید
**:خوش به حال شما که دیدید
***:رجوع شود به نظرات پست قبل
****: تلمیح به داستان حضرت جبراییل که گفت اگر بیش از این به خدا نزذیک شوم پرم می سود!!!(اوواه)
پ.ن:عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیز گار