تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

۴۰ مطلب با موضوع «حدیث نفس» ثبت شده است

بچه که بودم خیال میکردم دانشگاه که قبول شم بابام برام شاسی بلند می خره!
الان فهمیدم بچه بودم که از این خیالات لذت می بردم

امضامحفوظ

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۱ ، ۰۰:۰۷
امضا محفوظ
بچه که بودم برنامه ریخته بودم بعد کنکور با رفقا بریم کل ایران رو بگردیم!
الان فهمیدم بچه بودم که این فکرو  میکرم!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۱ ، ۲۲:۳۸
امضا محفوظ
قرار بود برای روز مادر از طرف کل خانواده برای مادر یک دستگاه تلفن همراه هدیه بخریم، آخه بنده خدا مدتهاست که باطری گوشیش خراب است.

نظر به نام سال اصرار بنده این بود که گوشی ایرانی خریداری گردد و حرف اقا روی زمین نماند اما . . .

گوشی به درد بخور ساخت داخل پیدا نمی شه جز یک مدل که ان هم هزار داستان دارد. قابل توجه اینکه اصلا پیدا نمی شود و تازه اگر هم پیدا شود خود فروشنده هم سعی دارد مختان را بزند که نخرید اقا داغان است.

ما هم که چشممان ترسیده از جنس ساخت وطن خیلی سخت است که گوشی ایرانی بخریم.

همین چند وقت پیش یکی از دوستان می خواست ما شین بخرد مثلا گفت حرف اقا روی زمین نماند . رفت و سمند با موتور ملی پایه گاز سوز خرید. انقدر جنسش خوب بود که همین امروز صبح ما را در جاده گذاشت.

حالا یکی به من بگوید که چه کنیم حرف اقا روی زمین نماند و از طرفی هدیه روز مادر ما به سال اینده نیافتد؟

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۱۸
امضا محفوظ


    نا ارامی های اخیر در منطقه خاور میانه و شمال افریقا بنا بر تحلیل بسیاری از کارشناسان نوید خاورمیانه جدید را می دهد. عده ای این تحولات را نوعی براندازی نرم می دانند که کاتالیزور ان رسانه ها و به خصوص شبکه های اجتماعی است  و عده ای هم آن را نمونه جدید انقلاب اسلامی ایران قلمداد می کنند. به درستی یا نادرستی هیچ کدام از این تحلیل ها کاری ندارم زیرا اطلاعات کاملی از این تحولات و چیستی و چگونگی آن موجود ندارم مسله ای که ذهن نویسنده را به خود مشغول کرده اصل مساله خاورمیانه است، چه قدیم ، چه جدید!

نگاهی هرچند سطحی به تاریخ تحولات این منطقه راهبردی در بازه های زمانی مختلف این بیان را تصدیق می کند که خاورمیانه از زمانی که حافظه علم تاریخ یاری می کند همواره ابستن حوادث سرنوشت ساز بوده است. از تمدن های بزرگ عهدهای پارینه سنگی و ما قبل تاریخ که بگذریم همواره نقاط عطف ایدئولوژیک زندگانی بشری در این منطقه از گیتی وجود داشته است. خاور میانه را به حق گهواره ادیان الهی و تمدن های توحیدی می شناسند که در ظلمات زمین نور توحید را بر عالم عرضه داشته.
در ادبیات دینی تمام ادیان توحیدی این منطقه را هم مهد آغاز و هم انجام تاریخ می دانند. متاسفانه در میان قشر اصوالگرا و به اصطلاح حزب الهی ها کمتر چنین رویکردی مشاهده می شود.
نگاه پایان دورانی به وقایع متاسفانه به سبکی کاملا منفعلانه مبتنی بر گفتان یهودی،ماسونی بررسی می شود. در بهترین تحلیل ها هم در انتهای مقاله روضه ی فراقی برای حضرت صاحب خوانده می شود.
در نگاه مهدوی انجام تاریخ هم در هین خاورمیانه رقم می خورد ،همین حجازی که ما به سعودی می شناسیمش از مهمترین مناطقی است که علایم حتمی ظهور در آن رقم می خورد. رگ پادشاه ظالمش به نام عبدالله که در روایات امده از علائم ظهور است . نمی خواهم وقتی تعیین کنم که مصداق دروغگویان باشم و لی ی شود به این نکته توجه داد که ملک عبدالله خبیث که چندی ست شایعه مرگش سر زبانهاست نامش عبدالله است و پادشاه حجاز است و ظالم.
اگر در احوالات یمن و پاراچنار کمی دنبال کرده باشیم مظلومیت شیعه را در پهنه گیتی به راحتی کشف می کنیم. از وضعیت جهانی هم که نیازی نیست شاهد مثال بیاورم.
نکته مهم در این مساله اینجاست:
کسانی که خود را افسر جنگ نرم می دانند باید خود را برای جنگ سختی که از ان ناگزیریم اماده کنند. باید خود را برای ان نبا عظیمی که انبیا و اوصیا و اولیا نویدش را داده اند اماده کنند. جنگ سخت و نرم  فرقی ندارد هر دو نیاز به عقبه ای بس مستحکمند که فقط و فقط با یاد و نام پروردگار این استحکام بیش از استحکام تیغ و خنجر حرامیان است.
اماده باشیم.
                خبــــــــــــــــــــری در راه است
امضا محفوظ
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۳۸
امضا محفوظ
گرفتاری انسان پایان ندارد.

چه کنیم که ما هم انسانیم و به طبع گرفتار.

ببخشید اگر کمی دیر می شود دیدار ما...

امضا محفوظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۸۹ ، ۲۰:۳۱
امضا محفوظ

نویسنده: Mohammad Hosseyn
سه شنبه 14 دی1389 ساعت: 21:24

مشکل تا حدودی بر سر فروض هم هست ...
دو نفری که با هم جنگ می کنن صرفا بر منافع خود پای فشاری میکنن و حق و باطل سرشون نمی شه و ملاک حق و باطل رو خودشان میگیرن (فعلا اصلا کار نداریم کی حقه یا باطل) ... در این فضا همش به هم می تازن و ممکنه دست به دروغ ، سانسور و اعمالی از این دست بزنند.

اما ... آیا همه ی رسانه ها همین روال را پیش گرفتن ؟ همه ی رسانه های غربی دارن صبح تا شب دروغ تحویل مردم میدن ؟
هیچ چیز سیاهه سیاه نیست ... من به شخصه حاضرم نمونه بیارم از یکی از همین رسانه های غربی که صدا سیمای ما شدیدا اونو دروغ گو میدونه و هر چیزیی رو بهش نسبت میده که بگه این میخواد براندازی کنه ... بدون ذکر نامش متنی از اون رو وقتی میخونی میبینی ما دچار توهم توطئه شدید شدیم .
و باز هم تاکید میکنم رسانه هایی هستن که در غرب روالی که شما گفتید رو پیش گرفتند . شکی در اون نیست. ولی همشون آیا اینجورن ؟
دوم در مورد رسانه های خودمونه ... اصولا در ایران داره چیزی به نام رسانه نابود میشه ... اصلا رسانه ای وجود نداره تقریبا ... یکی از دلایلم برای این حرف اینه که حکومت سعی در همشو کردن و بسته کردن فضای رسانه ای داشته و داره .
وقتی همه بیان یه حرف بزنن و یه چیز بگن دیگه اسمشون رو رسانه نمی زاریم ...
کره شمالی رو هممون خوب میشناسیم ... به نظر من رشد سیاسی کشور ما شدیدا داره متمایل میشه به این کشور ... این حرف رو هم با اوردن نقل و قول های فروان از سیاستمدارای فعلیمون حاضرم اثبات کنم ... ادبیاته سیاسی ، ادبیات بسته و دیکتاتوریه ...
=-=-=-==-=-=
اما در مورد تحلیلت در مورد تسخیر مغز و تسخیر قلب ... تا حدود زیادی موافقم ... یعنی این روال به نظر وجود داره ... ولی استفاده از روش توسط چه کسانی انجام میشه ... چطور انجام میشه ... قابل بحث بیشتره ...
مثلا به شخصه ملاکم آزادی هست ... وقتی رسانه ای این روال رو پیش بگیره ، اگر در تناقض با آزادی نباشه ، اشکالی در استفادش نیست .
مثل همون شرکت مردم در رسانه ها ... چه اشکالی داره مردم نظرشون رو بگن . آزادانه ؟؟ حتما یکی مخالفه ، یکی موافق ، یکی بی نظر و ... . این دلیل نمیشه رسانه از اون در جهت القای عقاید خودش برداشت کنه .
=-=-=-=-=-=-=-

سیاست بیشتر شبیه یک بازیه ... قواعدی داره ... بعضی ها قواعدش رو میخوان عوض کنن !! و بعد بازی کنن. نمونش حکومت فعلی . ولی غربی ها با همون قواعد مشهور پیش میرن .
=-=-=-=-=-=-=-=
در مورد این یک سال و نیم ... بله زمانی زیادی هست که آدم بشینه و به گذشته نگاه کنه و باز هم قضاوت کنه ...
به شخصه برای من طی این زمان خیلی چیزها روشن شد ...
ولی در جهت عکس شما (البته فک کنم !!) .
هر چی گذشت ، حقانیت مخالفان ب
رایم بیشتر اثبات شد ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیش از همه چیز دوست عزیزم ممنونم که نوشته بنده را قابل نقد دونستن!

اقا محمد حسین عزیز!
اصولا پدیده رسانه از محصولات تمدنی غرب است! تمدن کنونی غرب هم پایه و اساسش سرمایه داریه. در نظام سرمایه داری هم پول می دی که مطلوبیت به دست بیاری. بعیده که اطلاع نداشته باشی که راه اندازی یک رسانه چقدر هزینه داره. به نظر شما چطور با منطق سرمایه داری (امید وارم رشتت اقتصاد باشه) می توان این خبر رسانی به اصطللاح بی طرف را توجیه کرد؟در ادبیات کاپیتال چیزی به نام محض رضای خدا موجود نمی باشد. پدیده بی طرفی رسانه ها که شما بهش اشاره کردی یکی از تاکتیک های بسیار ظریف برای تصرف ناخود اگاه ضمیر مخاطبه.(در پست قبل بهش اشاره کردم.)
صحبت شما را در مورد صدا و سیما و عملکرد ناشیانه اش مخصوصا در ایام فتنه تا حدود 90 درصد قبول دارم.اون 10 درصد هم که محل اختلاف تو این زمینه ست بر میگرده به شیطنت های رسانه های بی طرف غربی!!
می خوای من یه مثال بزنم که کارت راحت تر باشه! با این منطق که شما مطرح می کنی امکان نداره که فیس بوک و توئیتر ابزار سلطه جویی باشن! اما یه سوال هزینه را ه انداری این شبکه های اجتماعی از کجا میاد؟(نگو تبلیغات که بهت شک می کنم)
چطور مدیر توئیتر به در خواست سرکار خانم هیلاری کلینتون تعمیرات و تغیرات روتین در شبکه رو چند وقت برای گسترش دموکراسی و آزادی در ایران به تعویق می اندازه!
آزادی و دموکراسی تو ایران رو چطور می شه با منطق سرمایه داری آمریکا توجیه کرد. حتما باید این دموکراسی و ازادی در ایران برای این اژدهای خون اشام منفعتی داشته باشه!
دوست خوبم! از ازادی و دموکراسی که برای افغانستان و عراق به ارمغان اوردند خبر داری!
=====
در مورد صحبتت در باره نظام سیاسی کشورمون و شباهتش به کره شمالی اصلا موافق نیستیم. در نظام کمونیستی (توجه می دم به تبادل نظر در پست های بلاگ دانشکده) کره شمالی پدیده ای مثل حماسه 9 دی یافت می نشود. می دونی چرا ؟ چون اینجا بحث همون تسخیر قلبهاست! تو نظام ما خیلی ها هستن که حاضرن به حرف ولی فقه شون جان بدن! رجوع به حدود 000'300 شهید دفاع مقدس و انقلاب!
در نهایت هم بر سر فروض فقط می تونم شما رو به نظریات اندیشمندان امریکایی ارجاع بدم. نمی خوام توهم توطئه دامنگیرم شه!
 در آخر خیلی دوست دارم بدونم چطور حقانیت مخالفان تفکر امثال بنده برای تو دوست عزیزم در طول این یک سال و نیم بیشتر اثبات شده!
امضامحفوظ
==================================
توضیحات:
دوست عزیزی در پست قبلی نظری گذاشت . اول خواستم نظرم رو درباره نظرش تو نظرات بگم.(شاعرهم شدیم)
اما جالب دیدم که بصورت یه پست کار کنم تا بقیه دوستان هم نظر بدن!
۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۸۹ ، ۲۲:۵۸
امضا محفوظ

فرض اول: همه قبول دارند که جنگ است(با توجه به نظریات جناب اقای فوکو یاما)

فرض دوم : بر همگان واضح و مبرهن است که جنگی که امروز بر ما تحمیل شده جنگ نرم است

(ماجرای hard,soft &smart power )

 خوب حالا ادامه...

جنگ نرم به قول حسن اقای عباسی هدفش تسخیر قلبها و مغز هاست!

دوستان عزیز من همه با فرایند تسخیر مغز ها به طور کامل اشنا هستند. به عبارت دیگر تخصص همگی ما ایرانیان مغز و اعصاب است! یعنی اگر ما به مطلبی اعتقاد داشته باشیم و بخواهیم ان را در کله دیگری فرو نماییم به هزار دلیل منطقی و غیر منطقی متوسل می شویم تا حرفمان را سوار بر کرسی نماییم! در نهایت هم احتمال اینکه مغز مشترک مورد نظر تسخیر شود زیاد است. خوب اگر بتوانیم حریف را قانع کنیم مغز تسخیر شده. اما این از فردی که تحت نظر ما تعلیم دیده یک انسان مومن به نظریات ما نمی سازد.

بیشتر توضیح می دهم

مثلا، بیشتر ما به توحید و نبوت و معاد که سه اصل دین است باور داریم. یعنی مغزمان مسخر این معانی شده، اما خدا وکیلی چند نفر از ما به اصل اول که توحید باشد از ته دل ایمان دارد؟ چند نفر هستند که خدا را همه جا ناظر و حاضر ببینند و دست از پا خطا نکنند!

این پدیده بدانجا بر می گردد که دلهای ما توسط این اصول تسخیر نگشته! فکر کنم فرق بین تسخیر مغز و قلب را به اجمال بیان کردیم!

اصل قضیه از اینجا به بعد است!

تسخیر قلب ها

فرایند تسخیر قلب ها فرایندی است تدریجی که کار هر کسی هم نیست! وقتی قلبی بخواهد تسخیر عقیده ای شود ابتدا باید به عقیده مذکور و صاحبان ان اعتماد کامل پیدا کند و درنهایت هم با تکرار و ممارست فراوان ان عقیده در ناخوداگاه ضمیر صاحب قلب جا خوش  کند و بدل شود به قسمتی از اعتقادات و شخصیت صاحب قلب.

یکی از راههای عملیاتی {تاکید می کنم یکی از راهها } استفاده از رسانه است. رسانه اقسام مختلفی دارد که دوستان با بیشتر انها اشنا هستند :شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای، رادیو های محلی و منطقه ای، اینترنت،نشریات، تلفن و....

اما به عقیده کارشناسان امر تاثیر گذار ترین رسانه ها انهایی هستند که مخاطب محور هستند. به عبارت دیگر رسانه هایی که بطور غیر مستقیم مخاطب را وادار می کنند تادر زمین صاحبان پیام بازی کند، مثلا شبکه های اجتماعی و یا بازی ها رایانه ای!

در این نوع از رسانه مخاطب خود را جزئی از پیام می داند و و هدف رسانه را هدف خود می پندارد و به صورت کاملا نا اگاهانه ظرفیت های ناخود آگاه خود را به پیام می سپارد .اتفاقی که می افتد این است که قلب تسخیر می شود!

بعداز تسخیر قلب دیگر کار ساده است، تسخیر کردن مغز با چهار عدد توجیهات بچگانه امکان پذیر می شود و...

پدیده تسخیر قلبها که چندی است به شاهکلید باز کردن قفلهای اساسی برای دوستان غربی بدل شده از اولین راهکار های دینی ما مسلمانان  است!  اگر اندکی به سیره نبوی دقت بفرمایید بر صدق کلام بنده صحه می گذارید! از ائمه معصومین که بگذریم (همه ایشان هم از همین تاکتیک استفاده می کرده اند!) می رسیم به حضرت روح الله و نایب بر حقش حضرت ماه. این دو عزیز هم حقیقتا سلطان قلبها شدند تا حرفشان خریدار پیدا کرد!

امضامحفوظ

===========================

1: این را نوشتم تا منطق بنده از قرار دادن دو بازی ذیل در بلاگ معلوم گردد.

   حقیقتا دوستانی که اقدام به طراحی و ساخت این بازی ها نمودند عرصه را خوب درک کرده اند. شاید بازی ها از لحاظ فنی کمی نامطلوب باشد اما همین که وارد چنین فضایی شویم بسیار مبارک است!

2:حقیر در یک سال و نیم گذشته سعی کردم درباره فتنه گران به خصوص ننویسم اما انچه دلیل شد تا اقدام به حرکتی به قول دوستان رادیکالی نمایم این است که فکر می کنم یک سال و نیم زمان معقولی است برای برطرف شدن شبه ها! دیگر همه چیز رو شده و عذری پذیرفته نیست!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۸۹ ، ۲۳:۴۰
امضا محفوظ

آه ای شهیدان شرمنده ایم. خیلی کم کاری کرده ایم. دیگر کسی قدر خون شما را نمی داند. بیشتر رفقایم سیگاری هستند و همه ارزشهای والای شما را دود کرده اند فرستاده اند هوا!

آه و صد فغان! ای شهدا شرمنده ایم. خیلی بد بختیم بعد از شما. خیلی وقت است دیگر خواهران زینبی نیستند و بد حجاب شده اند! یک چیزی می گویم شهدا جان قول بدهید سکته نکنید، چند وقت پیش دختری را دیدم که با لباس چسبان به دانشگاه آمد. وای که اسلام و آرمانهایتان ...

این مزخرفات دیگر چیست؟

می گویم مزخرف چون  تنها واژه ای که می تواند نظرم را تامین کند همین است. مزخرف به ظرفی طلایی گفته می شود که تو خالی است. آری تو خالی. این حرفایی که صد تایشان یک غاز ارزش ندارد و تبدیل به  اپیدمی هم شده، اول و آخرش  هم به این درد می خورد که چند نفری (چند نفر!) اشکی بریزند و بعدش! نمی دانم، درونش خالی است. تهی از معنا و بی هدف است. پس مزخرف است.

شهدا رفتند و فیض خود بردند. وظیفه شان را به نحو احسنت انجام دادند، راضیه و مرضیه الهی شدند و در حال حاضر هم  با کیف تمام و در بهترین وضعیت ممکن عند ربهم یرزقونند.

ما چه کاره ایم؟

وظیفه ما چیست؟

بنشینیم و آه و فغان و گریه و حسرت و اندوه!

هیهات که اگر خود شهدا بودند لعن و نفرینشان ، بلکه نهیب و ناسزایشان  بر ما مرثیه سرایان بود. مگر عمر سعد ملعون برای اباعبدلله حسین گریه نکرد؟ مگر همین ملعون بلافاصله بعد از اتمام گریه اش (نقل متفاوت است بعضی گویند که در حالی که گریان بود) دستور نداد که اسبان را نعل تازه زنند و... واژه  جذاب و پر کار برد منافق به گوشتان خورده است؟ حتما خورده است! اگر خورده است و هنوز کاری نکرده اید این بشارت را به شما دهم که شما هم به این فیض اکمل نایل شده اید! مگر عمر سعدی که بر سالار شهیدان گریه کرد منافق نبود. این را من نمی گویم ، ابولفضل العباس (ع) چنین گفت. زمانی  که اذن میدان از سرور و برادرش می خواست این طور گفت: " برادر جان اذن ده تا به کارزار روم ! می خواهم انتقام خون شهیدان را از منافقان بگیرم."  شما انتقام خون شهیدان را از که می خواهی بگیرید؟

سید جوانان اهل بهشت با منافقان چه کرد؟ غیر از شمشیرش سزای منافقان شد؟ اگر منافق باشی سزایت شمشیر است. به عبارت دقیق تر اگر در وقت مقتضی کار درست را انجام ندهی نباید منتظر چیزی به جز شمشیر امام زمانت باشی.  چه کرده ای که شایسته شمشیر امامت نباشی. 

بنده خیلی چیز ها را نمیدانم اما خوب می دانم که نباید بنشینم. نباید اسوده باشم. نباید حتی بخوابم.  باید به پا خیزم . باید جهاد کنم. آقا فرمودند که جنگ است. فرمودند که جنگ ،جنگ اراده هاست. اگر آه و فغانمان سبب پولادین شدن اراده هاست بس بسوزید و بسوزید و بسوزید. اما اگر بهانه تنبلی و بی خردی و بی برنامه بودن است، بدانید که لایق ترین افراد به شمشیر امام زمانتان هستید. فکر نکنم که بشود نسخه واحد برای همه نوشت. فقط همین را بدانید که اگر خالص کار کنید خدا هم راه را نشان می دهد که:

والذین جاهدو فینا و لنهدینهم سبلنا

والسلام

امضا محفوظ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۸۹ ، ۱۷:۳۵
امضا محفوظ
تو قسمت دیوار سایت تئاتر شهر مطلبی هست:
        "همیشه بین شعر و شعار و شعور سردرگمیم، غافل از اینکه از شعر و شعار به شعور می رسیم، شاید!
            هنر کجای این معادله است؟
               همین "
               امشب که می نویسم شب تاسوعاست. تاسوعا شب شعر است ، شب شعار است، شعر و شعارِ عباس(سلام اله علیه)حاصلش چیزی نیست مگر شعور حسینی(علیه السلام) ، اگر اخلاص باشد.

هنر همین است.پیوند این سه.

خیلی سخت است، فقط اگر خدا کمک کند ، شاید!

امضامحفوظ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۸۹ ، ۲۰:۱۲
امضا محفوظ

من یک دانشجو هستم!

نه رسالتی عظیم بر دوش دارم و نه چشم امید بزرگان به من است

من یک دانشجو هستم!

فقط باید حفظ کنم .همه چیزهای بی ارزش را باید طوطی وار حفظ کنم تا شاید مورد خوشایند استاد واقع شود و نمره ی قبولی را بگیرم.دهی ،دوازدهی!!

من یک دانشجو هستم!

اصلا به من ربطی ندارد که در عالم چه خبر است.به من هیچ ارتباطی ندارد که ایسم های مختلف چه دارند به سر بشریت می آورند.هیچ ربطی به من ندارد که کلا جهانبینی یعنی چه؟

من یک دانشجو هستم!

تنها دغدغه من این است که چند روز مانده تا پایان ترم و کی باید به سراغ استاد بروم .کی درسم تمام می شود و به دنبال بزگترین مشکلاتم میروم. ازدواج و مسکن !

من یک دانشجو هستم!

دین و مذهب را در کنج خانه بایگانی کرده ام وفقط نمازی می خوانم و روزه ای می گیرم.کاری ندارم که خداوند در قرآن امر کرده نماز به پا دارید.نفرموده بخوانید.

من یک دانشجو هستم!

کارم گرفتن ایراد از همه است و اصلا برایم مهم نیست که اشتباهات خودم  چیست و چگونه باید برطرف شود.

من یک دانشجو هستم !

به من چه ربطی دارد که یشریت چه می کشد و به کجا می رود.من  مشکل کنونیم جز غذای سلف و بدی خوابگاه نیست

من یک دانشجو هستم!

بصیرت و مطالعه برایم واژهایی نا آشناست .من که حال این کار ها را ندارم

من یک دانشجو هستم . فقط یک دانشجو هستم ! ! !...

...........همین..........

امضامحفوظ

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۸:۵۴
امضا محفوظ