احتیاج دارم
دوشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۱:۱۴ ب.ظ
عزیز دلم!
یک روز دوست داشتم سحرها صدایت کنم تا به من بگویی دمت گرم؛
اما الان حس می کنم واقعا به صدا کردنت در خلوت هایم نیازمندم.
حس می کنم اگر نشود،یک چیز زندگیم کم است.
حس میکنم اگر نباشه، کمرم میشکند.
مهربانم!
مگر نگفتی از من بخواهید تا بهتان بدم!
من محتاجم.
به صدا کردنت در خلوات.
تا صبرم بدهی، تا همتم بدهی، تا اطمینانم ببخشی.
من به صدا کردن تو احتیاج دارم.
من در طول روز کار های زیادی بر عهده دارم تا به خاطر تو انجام دهم، همه نیاز به قوی تر بودن در ایمانم به تو دارد.
مگر به پیامبرت نفرمودی
«شب را اگر شده کمی برخیز ... تو در روز بسیار غرق امور طولانی هستی:
قم اللیل الا قلیلا ... إن لک فی النهار سبحا طویلا»
خدایا!
یه کم نماز شب . . .
حجت الله حاجی کاظم
............................
پ.ن: توجه بفرمایید که متن یه مقداری ویرایش شده و احتمالا با نسخه original کمی متفاوته
پ.ن: توجه بفرمایید که متن یه مقداری ویرایش شده و احتمالا با نسخه original کمی متفاوته
۹۰/۰۲/۱۲