سینما جذاب است؛ چون خود نمایی در آن به حد اعلا وجود دارد.
نمایانده شدن جذاب است؛ چون فرد نمایانده شده برای مردم مهم میشود.
مهم بودن در نظر مردم مهم است؛ چون فردی که برایش مهم است که برای مردم مهم باشد در عالم هستی هیچ اهمیتی ندارد.
شهرت برای فرد هایی مهم است؛ چون آن افراد اصلا مهم نیستند و در تلاشند با دروغی سر خودشان و سایرین را کلاه گذارند که ما هم بـــــله!
انتخابات پیش رو به نظرم انتخاباتی به شدت سینمایی است، شاید برای شما شما هم پیش آمده باشد که با افرادی بیسواد و بیکار و بی هنر روبه رو شده باشید که همه هستی خود را در سینما می بینند. افرادی که به "عشق سینما" معروفند و غالبا در این زمینه توفیق چندانی نمیابند. افرادی که اگر بخت یارشان باشد یا بپّای موتور های پارک شده در کار سینما می شوند، یا یک آپارتچی خسته و یا در بهترین حالت سیاهی لشگری که سالهاست نقش میت را بازی می کند و یا کتک خور دعواهای خیابانی در سر صحنه است. چندی پیش یکی از همین افراد که عمرش را در آروزهای خام اهمیت حرام کرده بود در رادیو صحبت میکرد_ نمی چی چی یروسلی!_ دلم برایش سوخت. اگر او این عمر چند دهه ای را برای چوپانی صرف کرده بود اکنون حداقل دارای چندین ده میلیون ( با توجه به قیمت گوشت و اینکه هر گوسفند در گله سالی دوبار می تواند بزاید!) سرمایه بود اما اکنون مستاجر زیر پله ای در پس کوچه های پامنار است.
راه دور نرویم؛ همین آقا دوربینی خودمان، بیچاره هر جا که دوربین باشد حاضر است ؛ اما این صرف عمر و انرژی که به گفته ی خودش سبب شده تا خانواده اش رهایش کنند چه عایدی برای این رفیق شفیق کامران نجف زاده داشته است؟؟!
ماجرای امروز ما هم با این جماعت کاندیداها از این جنس است، اخر آن اقایی که رقیب جدی برای ارای باطله هم به حساب نمی آید واقعا به چه انگیزه هزینه های میلیاردی برای ستادها و تبلیغاتش انجام میدهد؟
این هزینه ها اگر از بیت المال باشد که حرام است و اگر از جیب مبارک خارج گردد اصراف است که گناه کبیره است.
امان از این شهوت شهرت که عاقبت انسان را . . .