تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ضرغامی» ثبت شده است

آنگاه که به عملکرد سازمان اقای ضرغامی در تولید اثاری چون خنده بازار و یا سریالهای سخیف بند تنبانی و یا تبلیغات مبتذل که در ایام حماسه انجام می دهد اعتراض میشد جوابشان این بود که مخاطب دوست دارد و باید آنتن را از bbc و voa گرفت و الخ . . . زمانی که باز هم اعتراض میشد که اقایان با این عملکردتان دارید به شعور مخاطب توهین میکنید و شان رسانه ی جمهوری اسلامی تا این حد تغافل زایی و بیهوده گویی و اتلاف وقت مردم نیست باز هم پاسخ این بود :تو چه میدانی bbc چیست!

در همه ی اوقات تصمیم گیران رسانه ملی خود را در بالا و اوج دانش و دانایی فرض مینمایند و مردم و مخاطبان مشتی بیکار فرض مینمایند که کشته مرده ی جلف بازی و باری به هر جهت اند و هماره در خطر استحمار توسط دیگران قرار دارند و چه بهتر که ما ملت را سرگرم نماییم.

در برهه ای که وزارت فخیم علوم و دولت فضای تضارب ارا بصورت منطقی را در دانشگاهها از بین برده است ٬سیمای ضرغامی هم تمام تلاش خود را مینماید تا هرچه بیشتر از عقلانیت و منطق فاصله گیرد. از دولت که انتظاری نیست و الیته به سیمای ضرغامی هم یه صورت مضاغف  امیدی نیست. مثلی است که میگوید: تو بگو با کی دوستی تا من بگم تو کیستی!!!

از رسانه ای که همه اش از لودگی و هرزگی پر شده همه ی تلاش بر غفلت زایی و استحمار مخاطب است چه انتظاری میتوان داشت. صدا و سیمایی می تواند دانشگاه عمومی باشد که اولا از صاحب نظران و نخبگان استفاده نماید و البته هر چه بیشتر از خود رایی و نگاه امنیتی به مردم بپرهیزد و الیته خود را بالاتر از مخاطبش نداند.

زمانی که همه ی عوامل و مدیران سازمان که عبودیتشان نزد امپراتور ضرغامی ثابت کرده هستند٬ دیگر نمی توان انتظار داشت که بیش از خنده بازار که همه اش توهین و استهزا و غفلت زایی با کمترین بهره هنری و تخصصی برای مخاطب باشد.

امپراتوری رسانه جمهوری اسلامی انقدر غرق در روزمرگی شده که غیر از پخش ترانه هایی که زمانی آنسوی خط قرمز ها بوده اند و یا پخش چند باره سریالهای بی مایه ای چون ساختمان پزشکان نمی تواند افق جدیدی را بشناسد چه برسد به انکه بخواهد به ملت فهیم ایران نشان دهد و دانشگاه عمومی باشد.

کمتر کسی است که از اهمیت مناظرات انتخاباتی در تاثیر گذاری بر انتخابات بی خبر باشد. انقدر کارناشناسان سازمان ضرغامی افراد سخیف و سطحی هستند که حتی نمی توانند درک کنند که کسی که قرار است برنامه ی امور ملتی را در چهار سال اینده تشریح نماید ٬‌نمی تواند در عرض کمتر از پنج دقیقه برنامه های اقتصادی خود را تشریح نماید و از ان طنز تر اینکه دیگری در ۹۰ ثانیه باید علاوه بر نقد برنامه رقیب به طرح برنامه خود نیز بپردازد.

سازمان انقدر دلبسته نود و سطحی نگری های مرسوم شده که عملا ۴ ساعت ملت ایران را به سخره گرفته و در پی نمایش نود اقتصادی و فرهنگی و سیاسی است٬ و گریه دار ماجرا اینجاست که داعیه اخلاق هم دارد و هماره بر ان تاکید مینماید. اوج هنر نمایی هزاران ساعت کار کارشناسی مرحله دومی بوده است که مرحوم منوچهر نوذری شبیه آن و بسا بهتر از آن را برای پیدا کردن بنا و یا لوله کش و حتی دانش أموز نمونه سالها پیش اجرا میکرده و البته بسیار سرگرم کننده تر از حیدری اجرا می نموده است.

در سیمای جمهوری اسلامی کسانی به سخره گرفته میشوند که قرار اس جلوی شرق و غرب عالم علم اسلام را بر افراشته نگه دارند ٬ هشت نفری که یکی از آنها به هر حال قرار است فرد اول اجرایی این بوم باشد در مقابل ملیونها بیننده دست انداخته شدند و ملتی خندیند و ضرقامی دلش خوش بود که اخلاق انتخاباتی رعایت میشود.

این همه علتی جز مدیریت بسته جناب رییس و البته استفاده ابزاری و نمایشی از جریانهای صاحب فکر نمی تواند باشد. هر چه انسان بی مغز تر و بی بته تر حتما ابراز عبودیت برای غیر خدا خواهد داشت و سازمان ضرغامی پر است ادمک هایی که خط قرمزشان جناب رییس است و حتما از این مجموعه حرف اسلام در نمی اید و فقط اتلاف بیت المال را در پی خواهد داشت.


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۶
امضا محفوظ
شکرخدا دوازدهم اسفند ماه سال جهاد اقتصادی هم تبدیل به حماسه ای دیگر در تاریخ سراسر افتخار ایران اسلامی شد و روسیاهی اش ماند برای ذغال.

نمی خواهم از بزرگی کار ملت و مانور اقتدار امت مسلمان ایران در دوازدهم اسفند ماه بگویم بحثم ناظر به جای دیگری است. چندی قبل از انتخابات قسمت شد و با یکی از مدیران رسانه ملی هم صحبت شدیم. این عزیز دل ما حدود ۳ ساعتی برای ما از  تورم و هدفممندی یارانه ها و بیداری اسلامی و تنگه هرمز و کی روش و تیم ملی و جنگ نرم و سوروس و فوکویاما و بی بی سی و صدای امریکا و بقیه ملحقات سپاه باطل گفت و گفت و گفت و اینکه اینها می خواهند از ملت ایران انتقام سیلی سی سال پیش از این را بگیرند و از این جور صحبتها . انتهای صحبتهایش هم این بود که ما برای خنثی کردن این دسیسه ها باید مردم را پای صندوق رای بکشانیم. 

دقیقا همین فراز از سخنان ارزشمند این دانشمند توانا از معدود دفعاتی بود که واقعا دلم خواست زیر گوش یک نفر بزنم.. آن هم کسی که به قول خودش برای اسلام و انقلاب ریشی سفید کرده و عمری را در عرصه های مختلف مدیریتی تلف نموده است. انگار نه انگار که مردم ایران بار ها و بارها ثابت کرده اند بصیر ترین امتهای زمانه اند و اصلا انگار نه انگار که دلها دست خداست. مردک مردم را حمیق فرض کرده بود.

اکنون که این متن را می نویسم تا دقایقی دیگر حماسه دوازده اسفند یک روزه می شود و رسانه ملی ما هم دارد فکر می کند که چه کار بزرگی کرده که چهار تا آهنگ باخود و بی خود به اصطلاح خودشان حماسی پخش کرده و بنا به تعریف خودشان مردم را کشانده اند پای صندوق. حالا دیگر وقت آن است که مدیران رسانه ملی انتقامشان را از مردم با نشان دادن انواع و اقسام بدبختیهای خیالی و بیچارگی های افسانه ای بگیرند. نمی دانم این چه پدر کشتگی است که اینان با ملت ایران دارند.

آخر کجای این ملت سراسر شور و حماسه و نشاط با این چرت و پرت ها که آینه ی درونیات بیمارهایی چون فرهادی  متناسب است. مگر بس نبود که بهترین لحظات خانواده های فهیم و اصیل ایرانی را با خزعبلاتی مثل تا ثریا و شیدایی و مردگان و بدبختان و بیچارگان و گرسنگان و بدهکاران و . . .  تلف کردید که حالا هر شبمان رامی خواهید مثل یک کابوس تلخ کنید.

آقایان نمیدانم می خواهید انتقام کدامین سیلی را بگیرید. شاید هنوز دل سازمان سبزتان از دست سیلی های سال ۸۸ خون است و شاید هم مملکت را ارث پدر محترمان فرض کرده اید که طلب کارید. آخر مگر مجبورید به هر کس و ناکسی پول بیت المال را بدهید تلف کند و در آخر هم هیچ که هیچ.

آقای ضرغامی عزیز

شمایی هر جا که می نشینید و بر می خیزید می گویید که نیرو نداریم و مجبوریم. مگر آن صدا و سیما که خودش به قاعده یک کشور هزینه و درامد دارد نمی تواند یک دانشکده کوچک را مدیرت کند که از شر صهیونیست ها و ضد انقلاب ها در امان باشد.

مگر در این مملکت که هزاران دانشجو اعلام می کنند که حاضرند جای شهدای هسته ای را در دانشگاه ها پر کنند ۴ تا بچه حزب الهی پیدا نمی شود که اینها ببرید در دانشکدتان آموزش دهید که از اسلام وانقلاب دفاع کنند.

شما که ین همه به دنبال برنامه برای پر کردن انتن هستید نمی شد چند ساعتی هم به پخش برنامه های جشنواره عمار بپردازید* تا بتوانید نیروهای جوا جبهه انقلاب اسلامی را شناسایی و خدای ناکرده از انها استفاده نماییید.

والله قسم که شما مسولید.

شما چه فرقی با آن وطن فروشی دارید که آغوش مدونا را به قیمت گریه های ننه علی** می پرستد و یا با آن مجری هم جنس باز بنگاه سخن پراکنی دولت تزویر که می خواهند از مردم ایران و مسلمانان انتقام بگیرند و کامشان را تلخ کنند.

کمی به خود بیایید

امضامحفوظ

..............................

پ.ن:این متن بعد از مشاهده آخرین شاهکار شبکه اول سیما در شامگاه پس از انتخابات است و اصلا یک نقد فنی نیست.اما به نظرم این سریال جدید"مثل یک کابوس" از همان قماش "تاثریا" است. برای عید هم که "حیرانی" را برای سرگردانی ملت تجویز کرده اند

*: دوستان می گویند فیلمهای عمار بعضا ضعیف بوده اند  بر فرض صحت این مدعا مگر این آثاری که از رسانه ملی پخش می شود همه فاخر است؟ سریال درجه الف شان را دیدیم که چگونه یک مرد آسمانی را تبدیل به زیر خاکی کرد

**:می خواستم عاشقانه بنویسم، نشد

ب.ن: مطلع شدیم که سیمای فاخر جمهوری اسلامی قصد دارد فیلم آمریکایی/اسراییلی جدایی نادر از سیمین را در نوروز پخش نماید

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۴۳
امضا محفوظ