تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

تفکرات بلند بلند

تفکری در باب هویت_-فقط اگه خدا کمک کنه-_

خواستم بگویم کیستم و کجایم؛ دیدم اصلا مهم نیست، مهم اینست که او هست.
خواستم بگویم چه کاره ام و چه کرده ام؛ دیدم هیچ نکرده ام، هرچه کرده او کرده.
خواستم بگویم . . .
چه بگویم؟
اصلا چرا بگویم؟
هرچه بود گفتیم و حال اوست که باید بر کشته هایمان باران رحمت بباراند.
فقط یک دغدغه
هویت، گمشده امروز بشریت؛
شاید به زعم من
دعابفرمایید

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲۴ دی ۹۲، ۲۳:۴۰ - مصطفی گرجی
    تندرو

پیوندهای روزانه

اولیه هایی درباره نقد فیلم

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۳۰ ب.ظ
دبی توآیمن

براساس کتاب تکوین معنا نوشته‌ی دیوید بردول
ترجمه: امید نیک‌فرجام

دیوید بردول در کتاب خود با عنوان تکوین معنا اشاره کرده است که هر نقد فیلم چهار جزء کلیدی دارد، و این اجزا عبارت‌اند از چکیده‌ی طرح فیلم، اطلاعات زمینه، مجموعه‌ای از مطالب و استدلال‌ها درباره‌ی فیلم، و ارزیابی.

چکیده‌ی طرح فیلم:

چکیده‌ی طرح داستان فیلم یعنی چکیده‌ی طرح داستان، توصیف موجز طرح فیلم با تأکید بر مهم‌ترین لحظات فیلم و عدم افشای پایان آن. هیچ چیز بدتر از ارایه‌ی بیش از حد اطلاعات درباره‌ی فیلم نیست، چون لذت تماشای آن از تماشاگر گرفته می‌شود

اطلاعات زمینه:

اطلاعات زمینه شامل اطلاعاتی درباره‌ی ستارگان و کارگردان و گروه فیلم‌سازی می‌شود. این بخش می‌تواند شامل اخبار و شایعات جذاب درباره‌ی روند تولید فیلم هم باشد، و می‌توان اطلاعاتی را درباره‌ی منبع و مأخذ فیلم و ژانر آن نیز در آن گنجاند. منتقد می‌تواند بنا به دلخواه خود نظر دیگر منتقدان و کارشناسان صنعت سینما را نیز در این بخش بگنجاند و از این راه به تماشاگر نشان دهد که احتمالاً از فیلم چگونه استقبالی خواهد شد

مطالب و استدلال‌ها درباره‌ی فیلم:

استدلال‌ها به‌طورکلی بخش اصلی نقد را تشکیل می‌دهند. در این بخش است که منتقد فیلم را تحلیل و بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که چه چیز فیلم از کار درآمده و چه چیز از کار درنیامده است و چرا. اغلب منتقدان سعی می‌کنند این اطلاعات را با قدری اطلاعات زمینه ترکیب کنند؛ مثلاً اگر نورپردازی و کمپوزیسیون فیلم بد باشد، منتقد فیلم‌بردار فیلم را معرفی می‌کند و از او ایراد می‌گیرد

ارزیابی:

ارزیابی منتقد از فیلم درنهایت به این نکته منتهی می‌شود که تماشاگر فیلم را ببیند یا نه. این ارزیابی همواره مبتنی است بر استدلال‌های منتقد در مورد فیلم و نظرهایش در مورد پس‌زمینه‌ی آن. شاید بتوان گفت لحن کلی نقد باید تحت تأثیر و بیانگر ارزیابی منتقد از فیلم باشد. درواقع خواننده پس از خواندن جمله‌ی اول و دوم مطلب باید از نظرکلی منتقد در مورد فیلم آگاه شود. البته اصلاً منظور این نیست که مطلب را باید با این نوع جملات شروع کرد که «فلان فیلم فیلم خوبی است» یا «حتماً باید بروید این فیلم را ببینید». فقط مقصود این است که خواننده باید از دیدگاه منتقد نسبت به فیلم به ایده‌ای کلی برسد و این اتفاق باید در همان پاراگراف اول بیفتد

به‌طورکلی منتقد به هنگام ارزیابی یک فیلم معمولاً یکی یا همه‌ی نکات ذیل را مدنظر قرار می‌دهد: انگیزه‌ی رخدادها در فیلم، سرگرم‌کننده بودن فیلم، معنا و ارزش اجتماعی فیلم، و ارزش زیباشناختی فیلم. به هرحال اگر کار ساده‌ای بود همه منتقد می‌شدند. نقد فیلم اغلب اوقات کار بزرگ و جذابی است، مگر آن‌که فیلمی که می‌بینید در کل کار بدی باشد

منتقدان فیلم اغلب اوقات به انگیزه‌ی رخدادها در فیلم ایراد می‌گیرند. منظور این نیست که آن‌ها از مضمون اصلی فیلم خوش‌شان نمی‌آید، بلکه آن‌ها به دنبال ارتباط یک رخداد خاص با کل فیلم و توجیه کنش خاص یا بخشی از دیالوگ فیلم می‌گردند. بردول انگیزه را به چهار دسته تقسیم کرده است: تلفیقی، واقع‌گرایانه، بینامتنی، و هنری. انگیزه‌ی تلفیقی با رابطه‌ی علت و معلول در فیلم و منطق آن سر و کار دارد ــ یعنی این‌که آیا در فیلم حرکت از یک صحنه به صحنه‌ی دیگر روند منطقی دارد یا نه. انگیزه‌ی واقع‌گرایانه وقتی درست از آب در می‌آید که کنش‌های فیلم در قلمروی داستان فیلم باورپذیر یا پذیرفتنی باشند. انگیزه‌ی بینامتنی به رابطه‌ی فیلم با ژانر و منبع آن (مثل رمان یا نمایشنامه یا غیره) ارتباط دارد ــ مثلاً آن‌چه در یک فیلم موزیکال معنا دارد و پذیرفتنی است در وسترن پذیرفتنی نیست. انگیزه‌ی هنری به شیوه‌ی ساخت فیلم و کاربرد دکوپاژ و میزانسن برای رسیدن به حس و دیدگاه هنری خاص مربوط است. به این نکته نیز باید اشاره کرد که آن‌چه برای یک منتقد توجیه هنری دارد ممکن است برای منتقد دیگر نابجا باشد. به هرحال هر چیزی به ذوق و سلیقه‌ی فرد بستگی دارد. اغلب منتقدان دست‌کم به سرگرم‌کننده بودن فیلم توجه دارند و می‌دانند که هدف اصلی اغلب فیلم‌ها سرگرم کردن مخاطب است. آن‌ها هم‌چنین می‌دانند که اگر فیلم‌ قادر نباشد حس تعلیق و انتظار در تماشاگر ایجاد کند سرگرم‌کننده نیست. دیگر آن‌که مخاطب باید به‌طور فعال درگیر فیلم شود، فیلم باید توجهش را جلب کند، و احساسات او را برانگیزد. با توجه به قیمت بلیت‌ها در روزگار ما فیلم‌ها بهتر است این‌طور باشند وگرنه... فیلم چطور به این اهداف دست می‌یابد؟ خب، من اگر همه‌ی پاسخ‌ها را داشتم این وب‌سایت را به امان خدا ول می‌کردم و می‌رفتم می‌شدم مشاور یکی از استودیوهای هالیوود. اما نه، من هم مثل هر منتقد دیگر نظرهایی برای خودم دارم. اول از همه این‌که باور دارم اگر فیلم صاحب مجموعه‌ای تأثیرگذار از شخصیت‌هایی که تماشاگر می‌تواند با آن‌ها همذات‌پنداری کند نباشد سرگرم‌کننده و جذاب از آب در نمی‌آید. این را هم باید گفت که برخی از فیلم‌ها که به اندازه‌ی کافی سکانس اکشن و بدلکاری و انفجار و جلوه‌های ویژه و صداهای کرکننده دارند نظر تماشاگر را جلب می‌کنند و موفق از آب در می‌آیند، به هرحال سرگرم‌ کردن تماشاگر راه‌های مختلف دارد

مناسبت و ارزش اجتماعی نیز می‌تواند در دیدگاه منتقد نسبت به فیلم نقش مهمی داشته باشد، گهگاه وقتی که فیلم بیانیه و پیام اجتماعی مهمی ارایه می‌کند، منتقد بزرگوارانه برخی از کاستی‌های آن را نادیده می‌گیرد. در فیلم‌هایی مثل همشهری کین یا جی‌اف‌کی می‌توان از اشکالات پراکنده و اتفاقی به خاطر ارزش و اهمیت هنری و اجتماعی‌شان چشم پوشید. به بیان دیگر، گاهی می‌توان به اعتبار پیام فیلم از کاستی‌های فنی آن گذشت، مگر آن‌که این کاستی‌ها و اشکالات آن‌قدر اساسی باشد که به شکل ارایه پیام فیلم نیز ایراد وارد شود

حال پرسش این است که در یک نقد ترتیب این عناصر چگونه باید باشد و چه میزان از هریک را باید در نوشته‌ی خود گنجاند. این نکته به فیلم و به خود منتقد بستگی دارد. بردول اشاره می‌کند که بهتر است مطلب خود را با یک ارزیابی کوچک شروع کنید (یکی دو جمله که لحن نقد را تثبیت می‌کنند)، خلاصه داستان را بدهید، چند استدلال فشرده ارایه کنید (با تأکید بر بازیگری، منطق داستان، برتری‌های تولید، جلوه‌های ویژه، و غیره)، اطلاعات زمینه را هم در خلال این مطالب بگنجانید، و سپس مطلب را با ارزیابی نهایی فیلم تمام کنید؛ این‌که منتقد چقدر به هریک از این بخش‌ها بها می‌دهد بستگی دارد به خود فیلم و برداشت و شناخت منتقد از خوانندگانش .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۱۸

نظرات  (۴)

فکر کنم آخرین نفری باشم که فیلم رو ببینم...
پاسخ:
لطفا بشتابید
چشم دعا می کنیم شماهم دعا بفرمایید که سخت پرمان به لجنزار دنیا گرفته است...
خفه شو عوضی بی شرف
پاسخ:
دعا بفرمایید
سلام دوست عزیز بعضی از واژه های تان زیباست مثل آب دوغ خیاری.
این که شما خواستار نقد های سازنده و زیبا و در خور یک فیلم هستید موردی است که همه دنبال آنند حال کسانی هستند که دید تعصبی دارند و باعث می شود که نقدشان تحت تاثیر قرار بگیرد نقدی بر کتابی که معرفی کردید ندارم زیرا وقت نکردم که بخوانمش اما مضوعی را لازم دانستم که برایتان عرض کنم آن هم این بود که در حوزه فیلم و سینما ما مشکل فیلمنامه نویسی داریم و اصولا فیلمنامه های ما از نوع ساده و دارای یک خط روایی ساده هستند همانطور که خودتان در این زمینه استاد هستید میدانید که ما سه نوع فیلمنامه داریم یکی ساده که توضیح داده شد که چه نوع فیلمنامه ای است و دیگری مشترک در این نوع فیلمنامه از چند خط روایی برخوردار است که باز هم از نوع فیلم نامه های مطلوب به شمار نمیروند و فیلمنامه ای که وجودش در عرصه سریال و سینما در ایران کم می باشد یا اصلا وجود ندارد فیلمنامه های مرکب است در این نوع فیلمنامه خط روایی وجود دارد که در حال نقل شدن است که ماتریس می شود با موضوعات مهم دیگر که ریشه فلسفی دارند به عنوان مثال سریال خارجی خانه داران درمانده.
در سریال خانه داران درمانده ما می بینیم که موضوع فیلم سبک زندگی است و ماتریس شده با شیوه های مختلف مطالعات خانواده ... .
امیدوارم که از نظر اینجانب ناراحت نشده باشید و مفید بوده باشد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی